طاهره یا فاجره!
طاهره یا فاجره!
درمیان انسانها افرادی هستند که برای رسیدن به امیال و آرزوهای نفسانی خود از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و در این راه هر کار زشت و پلیدی را فقط برای رسیدن به هدف خود انجام میدهند
فردی بنام «فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی» معروف به زکیه یا امسلمه، مشهور به طاهره قُرةالعَین، وی از اولین مریدان باب بود و از رهبران فرقه باب در آن دوران بود. وی ابتدا از طرفداران فرقه شیخیه شد. با شروع دعوت علیمحمد باب وی به این فرقه پیوست و همچنین با حرکات خود در ردیف نزدیکترین یاران باب درآمد. وی اولین زن در بابیت بود که روسپیگری و کشف حجاب انجام داد و نمونه برای افراد دیگر در این فرقه و اعلام کرد که با آمدن فرقه بیابیت ، احکام اسلامی ملغی شدهاست. وی با انجام کارهای زشت و کثیف خود باعث خجالت و شرم خانواده خود شد و با مخالفت شدید عموی خود مواجه شد و برای ختم این غائله تصمیم به همکاری در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی گرفت و برای همین اتهام بازداشت شد و مدت سه سال بعد، درتهران به جرم فسادهای مکرر اخلاقی اعدام شد. وی اولین زنی بود که به این اتهام اعدام شد. از طرفی دیگر طاهره تفسیری انقلابی از بابیگری ارائه کرد که موجب جدایی درجامعه بابیها در ایران و عراق گردید. طاهره بالاترین شخصیت زن در فرقه بیانی و سومین و مشهورترین شخصیت زن در فرقه بهائیت است. یکی مشهور ترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود...
بررسی شخصيت طاهره قره :وی در زندگی خصوصی، رسوم و سنتهای تربيتی زنان را به چالش كشيده بود و نه فرزندی مطيع خانواده بود و نه همسری فرمانبردار، بلكه با اعتماد به نفسی عجيب در راهی كه می پنداشت درست قدم گذاشت.در اين زمان جمعی به نمایندگی از علما به حاكمين كربلا رجوع كردند و خواستار اخراج قره العين از كربلا شدند. قره العين به ایران برگشت .پس از ورود به ایران زمانی فرا رسید که. در اين هنگام طاهره با لباسی فاخر وارد باغ شد و بی حجاب بالای تخت رفت و چهار زانو نشست تا سخنرانی كند كه همهمه بين حاضران شروع شد. چندین تن بلند شده رفتند، عده ای اعتراض كنان سر به زير عباده بردند تا چشمانشان با ديدن روی و موی طاهره كه او را مثلا مقدس می دانستند به گناه آلوده نشود و يك تن به نام خالق از شدت تاثر گلوی خود را بريد.
درمازندران پس از دو سال محل زندگی طاهره با فساد هایی که در آنجا داشت كشف شد و ماموران دولت ناصر الدين شاه او را دستگير كرده، حکم اعدام وی صادر شد. طاهره اولين زنی است كه در قرن نوزده كشف حجاب كرد.باب نيز قره العين را در شمار حروف حي يعني هيجده نفر اوليه قرار داد.این هيجده نفر را به پيروي از خود گردآورد كه ايشان را حروف حي ميناميد. علي محمد باب، به اين هيجده نفر مأموريت داد تا به سرزمین های مختلف سفر كنند، و همگان را به فرقه وي دعوت نمايند. همچنين طاهره با مردان نامحرم بدون نقاب بر چهره به گفت و گو ميپرداخته واين امور سبب ميشد تا متشرعين بر وي اعتراض نمايند، وي در پاسخ به اعتراض برخي از مريدان خود، تصمیم گرفت تا با ارسال نامهاي به علي محمد باب، از او در اين باره پرسش نمايد. باب در پاسخ به نامه قره العين، كارهاي او را تأييد نمود و به تمجيد از وي نامه ای نوشت: پس از آن هنگام، كلمه «طاهره» نيز يكي از لقبهاي او قرار گرفت.قره العين فاجر مفسق از روي ضلالت و گمراهي به اطرافیان خود گفت از آن جا كه من مظهر حضرت فاطمه(ع) هستم، آنچه در بازار ميخريد، بياوريد تا نظر كنم و هر چه من نظر نمايم، طاهر ميشود. مريدان وي نيز چنين کاری كردند.
دلیل اجتماع در بدشت:برای يافتن راهي براي نجات باب از زندان و ديگر، اعلام نسخ اسلام. قره العين اصرار داشت كه آنچه اسلام آورده در هنگام ظهور باب، ملغي و منسوخ شود و چون باب هنوز احكام و تكاليف جديد را تدوين نكرده است، زمان، زمان فترت است و همه تكاليف از گردن مردم ساقط است . محمد علي بارفروش معروف به قدوس كه يكي ازسران بابيّه بود، خود در اساس، با چنين اقدامي مخالفت داشت، اما ماجرا به گونهاي پيش رفت كه وي نيز به موافقان پيوست. از ديگر سران بابيّه دربدشت، بهاء بود كه بعدها فرقه ضاله بهائيت را بنيان گذاری کرد.وي با كمك رسانيدن به قره العين در قزوين و نجات وي از زندان، وی را براي هميشه وامدار خود ساخته بود، و ازسوي ديگر به واسطه جذابيّت و جواني اش، آن زن را شيفته خود كرده بود. پس اين دو، همراه و همگام با يكديگر در اعلام نسخ شريعت به تلاش پرداختند.
بابیان به مدت بيست و دو روز در ناحيه بدشت کلیه احکام اسلام را زير پا گذاردند، و زن و مرد در يكديگر افتادند و چنان فساد اخلاقی كردندكه حتي بعد ها، مورخان بابي درصدد انكار و يا توجيه آن اعمال کثیف و زشت برآمدند. سرانجام، ساكنان بومي بدشت اين وضع زشت شنيع را تحمل نكرده، برآنان حمله کردند و ايشان را اخراج نمودند.
وی خود براي تشويق و ترغيب بي حجابي حكم كرده بود حجاب زنان از مردان موجب عقاب است. البته قره العين كار را به كشف حجاب پايان نداد، بلكه وی همگان را به ترك عفاف نيز برانگيخت. همچنين او، نكاح يك زن با نُه مرد را مجاز، و حتي مستحب می دانست و این یکی از افکار کثیف وی بود. عاقبت كار به آنجا رسید كه قره العين و ملا محمد علي قدوس، هر دو تن در يك محمل نشستند، سپس در يكي از روستاهاي ميان راه، آن دو دراوج بيعفتي، با يكديگر به گرمابهاي رفتند و...ماجراي مزبور، چندان زشت و وقيحانه بوده است كه بابيان و بهائيان در اساس، آن را انكار ميكنند، و ميكوشند تا قره العين را زني طاهر و پاكدامن، ايشان در نهايت مدعي ميشوند كه معاشرت قره العين با قدوس، از نوع معاشرت همسران بوده است. و به این راحتی موضوع را ختم کردند.
درحالي است كه قره العين به قدوس ميگفت: «تو بايد به سوي من نماز خواني، زيرا قبله واقعي من هستم گفتاري كه از نخوت و شهوتي عظيم حكايت داشت. همچنين بيعفتي قره العين، تنها به روابط او با كساني چون قدوس و يا يحيي صبح ازل محدود نمي شد... او مجلس خود را چون حجله عروس پيراسته ميكرد و تن خود را مي آراست و پيروان خود را حاضر كرده، بي پرده بر ايشان در ميآمد و ميگفت:هر كس مرا لمس كند، آتش دوزخ بر وي چيره نگردد. و این نشان ازبیمار بودن ذهن این زن دارد. بر اين اساس، او به القاي اين باور ميپرداخت كه شهوت راني، خود مايه سعادت اخروي است، و به توجيه بيبند و باري و تئوري كردنِ آن دست ميیابد. اين امرخود نمايانگر بُعدي پر مخاطره از شخصيت اين زن بود. چنان كه وی ابتداء با اعلام نسخ شريعت، زمينه لازم براي اباحي گري و بيبند و باري را فراهم ساخت و سپس به بنيان و ترويج فرقه ای پرداخت كه اغراض و اميال او را تأمين مينمود.ودر جایی می گوید «در آيين بابيان، آميزش جنسي بسيار آميخته به هرج و مرج است،... مرد ممكن است بياندازه زن داشته باشد، زن هم همين اجازه را دارد...».بابیان و بهائیان آن زن را بزرگ ميداشتند و اورا به اوصافي چون : بدرالدجي و شمس الضحي متصف مينمودند، و حتي اورا رسوله «رسول زن» ميگفتند
نکته های بدشت:ازحوادث عجیب در این اجتماع، حراج القابی بود که یاران بین خود تقسیم می نمودند. محمد علي بارفروشي مشهوربه قدوس، قره العين به طاهره و ميرزا حسينعلي به بهاءالله ملقب شدند. عربده کشي هاي مستانه رهبران بابي بود که بدون هيچ ملاحظه اي خدا و خداپرستي را به استهزاء گرفته بودند. وجالب اینکه در این راه میرزا علی بارفروش و طاهره قزوینی هم کجاوه شدند. وقتي بدشتيان به نزديکي قريه نيالا رسيدند مردم با ديدن منظره غير مترقبه طاهره و قدوس در يک کجاوه که با صداي بلند اشعاري مي خواندند برآشفتند و به آنان حمله کردند. به اين ترتيب بدشتيان پراکنده شدند و سران بابي فرار کردند. عملکرد بابيان به حدي رسوا بود که برخي مورخان بهائي، اين برخورد را به غضب الهي درنتيجه رفتار غير اخلاقي بابيها در بدشت تعبير کرده اند.
اما تاریخ گواهی میدهد که جذب قرةالعین به باب نه از جهت فکری، بلکه به علت شهوتپرستی او بود. او نمیتوانست به یک شوهر روحانی اکتفا کند،. بابیان تنها حزبی بودند که دارای مرام اشتراک جنسی بودند. ازهمین رو قرةالعین با آنها پیوند خورد و اولین نغمههای شوم بیحجابی زنان را سرداد و خودرا به عنوان اولین زن بیحجاب و بی عفت تاریخ معاصر مطرح کرد.او درخلال تبلیغ مرام بهائیت، بدون هیچ ترسی عقاید سخیف بابیان را دربارة اشتراک جنسی وصف میکرد و به حضار بشارت میداد که نه تنها از این پس زنان میتوانند آزادورها دراجتماع حضور یابند،بلکه یک زن میتواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد.وی بیشرمانه و وقیحانه دریکی از سخنرانیها گفته بود: من مظهر فاطمه زهرا (س) هستم، بنابر این به هرچیزی که نظر کنم پاک میشود. پس از مرگ او، اندیشه بیحجابی زنان که یکی از برنامههای استعماری برای فرهنگزدایی از ملل مسلمان بود، نه تنها از بین نرفت بلکه با مدد انجمنهای فراماسونری و شیفتگان غرب تقویت شد.در همین دوران، درکشورهای اسلامی نیزحرکتهای گستردهای آغازگردید.و طاهره نماد مهره ای سوخته برای این هدف بزرگ استعمار به شمار میرود که تا اندازه ای توانست در دوران خودش این کار را به سرانجام رساند.




محمدهزاری ویزنه تالش