جنگ کیسالا
مغان در زمان دمکرات آذربایجان غیر از گرمی، بیله سوار و اطراف آنها آبادی نبوده فقط در فصل قشلاق عشایر در آن محل بودند. در این بین در گرمی سه نفر از خان های منطقه(میرغلام منصوری،محمودخان سلطانی و محمودخان فرخی خامسلو) توسط دموکرات ها دستگیر و در اردبیل در15 فروردین سال 1325 اعدام گردید در نتیجه چند نفر از طایفه ها بر علیه دمکرات ها قیام کردند. دستگیری میرغلام منصوری،محمودخان سلطانی، غلام خان فرخی، روح اله بیگ امیر فتحی، و چند نفر از طایفه خلیفه لو و کشته شدن فدایی به نام عزت جهانخانملو در بین بل داشی و مجید لو در نتیجه افراد سرشناس آلارلو و دیگر طایفه های گرمی تقریباً بیست نفر برای تجهیز اسلحه و آموزش تیراندازی زیر نظر ارتش مرکزی به تهران حرکت نمودند(آواد درخشی، دهز، آیاز، هازار، آقاجان مجیدی، عدالت امیر فتحی، علی سبیل، بهرام خان فرزانه رئیس طایفه خامسلو، یدالله بیگ سلطانی، موسی بیگ سلطانی، علی بیگ آذری، سعید خان پاشایی، عظیم وجدانی) و دسته ای دیگر از روسای طوایف حاج حسین آقاخان وطن دوست رئیس طایفه آلارلو، حاج میرعبدالحسین خان منصوری رئیس طایفه خلیفه لو، حاج قدرت بیگ جعفری رئیس طایفه دل آغاردالو، مجید خان امیر سیفی و حاج بالیش بیگ(حاج بالااوغلان محمدی رئیس طایفه کلاسر لو به همراه فرزندانش (حاج خان اوغلان،ابراهیم خان،حاج بهرام خان،حاج قلنج) در فروردین 1325 از راه اردبیل به تهران رفتند. افراد به تهران رفته زیر نظر ارتش بوده و دوره لازم را جهت مبارزه با دمکرات ها فرا می گرفتند.
در مورد علت پیدایش دموکرات بعداً توضیح خواهیم داد ولی در مورد رشادتهای طایفه کلاسر در مقابله با دموکراتها یا به اصطلاح مردم منطقه فداییان با چند نفر از معمرین و بزرگان طایفه کلاسر مصاحبه چندین ساعته حضوری داشته ایم از جمله :- حاج منصورمحمدی- حاج شمس الدین محمدی- حاج میرزا خان محمدی- حاج حسین آقا شعاعی- حاج مطلب محمدی- حاج آخان شعاعی
- حاج رستم محمدی- بایرام اصغری- حاج حمید محمدی- حاج امین آقا بهشتی- حاج هاشم اصغری- رشید محمدی (معلم )- پاشا قهرمانی- و مرحومین :
- -حاج محمدمحمدی- حاج زکی اله محمدی- حاج فرض اله محمدی- فولاد اصغری- قلی بهشتی- حاجیه خانم کشور و غنچه محمدی و صفورا داوری
همه رشادت و دلاوری های طایفه کلاسر را چنین تعریف می کنند:
وقتی طایفه کلاسر به ییلاق گول یورد کیسا لا همرا ه با بزرگان خود همچون حاج نصرت شعاعی ،حاج عزت محمدی،کربلایی مجیداصغری ومشهدی محمود برادر حاج بالیش بیگ(حاج بالااوغلان) برای استقرار خود در مناطق دومانلیق ،آی قلعه سی رفته بودند هنگام بازگشت با حاج بالیش و گروهی از تفنگداران کلاسر برخورد کرده که به نزدیکی های هیر و کیسالا آمده بودند و چون عده ای از فدائیان در اطراف هیر بودند با گروه تفنگداران کلاسر در گیر شده بودند بعداز اطلاع طایفه کلاسر مبنی بر این که فدائیان بر عده ای از طایفه حمله نموده اند با توجه به غیرت و مجاهدت و وطن پرستی افراد طایفه گروهی از تفنگداران و اسب سواران از جمله :
- حاج بالیش بیگ(حاج بالا اوغلان)- کربلایی مجید- حاج فرض اله- حاج زکی اله
- حاج طرلان- حاج خان اوغلان- انشااله- چوپان قشلاقی- حاج مطلب- حاج ابراهیم- حاج هزار خان- حاج بابا- مشهدی بابا- اسلام- صمید- همزه اصغری- سردار- حاج سرهنگ- حاج سرتیپ- یاور- اژدر- قباد- جلال- امیر خان- ملا عیسی- یداله- محمود- نوروز- احمد- پاشا- عباد- قدرت- حاج حسین قلی- مشهدی صفر- بدل- حاج قلینج- حاج بهرام خان- ابراهیم خان- حاج علی- حاج محمد- حاج نصرت- حاج محمد علی حکمتی- حاج عزت
به گفته معمرین تعداد آلاچیق طایفه کلاسر 80عددبوده و با توجه به نوع تیر اندازی طایفه کلاسر و تسلط کامل آنها به اسلحه برنو موجب ترس دموکراتها شده جنگ بین طایفه کلاسر و فدائیان در روستای آی قلعه(آهو قلعه) اتفاق می افتدو ورقا پسر علی در این جنگ کشته شده و جنازه وی را به روستای لوکه که یونس خان آقا جانی در آن جا حاکمیت داشت آورده و دفن می کنند دلاوران طایفه کلاسر خود را به بالای کوه های کیسالا رسانده و بالای کوه شروع به تیر اندازی به دموکرات ها می نمایند و موجب وحشت بیش از حد دموکرات ها شده بودند و در این هنگام که عده ای از دموکرات ها در حال فرار بودند، مرحوم جلال محمدی برای این که این افراد را غافلگیر نماید به طرف پایین کوه حرکت می نماید و متاسفانه جلال محمدی مورد اصابت گلوله فدائیان قرار گرفته و شهید می شود حتی جنازه مرحوم به دستان طایفه کلاسر نمی رسد،فدائیان و دموکرات ها جنازه مرحوم جلال محمدی را به طرز فجیعی به اردبیل می برند.
بعد ازدرگیری و ضربه مهلک طایفه کلاسر به رهبری حاج بالیش بیگ (حاج بالا اوغلان محمدی )بر فدائیان عده ای از طایفه کلاسر در شیلاوار(شیرآباد) و عده ای در حیران ساکن شده و مدت 9 ماه در آن جا حضور داشته اندکه از نظر اقتصادی خیلی ضرر می بینندعده ای از بزرگان طایفه کلاسر از جمله حاج بالیش بیگ(حاج بالااوغلان محمدی)به همراه فرزندانش( حاج خان اوغلان،ابراهیم خان،حاج قلینج،حاج بهرام خان محمدی) برای گرفتن کمک از نیروهای دولتی به طرف تهران حرکت می کنند و با توجه به رشادت مردان طایفه کلاسر در مقابله با فدائیان،حکومت مرکزی به آن ها توصیه می کند که طایفه را در اطراف تهران ،کرج و ورامین ساکن نمایندولی با توجه به علاقمندی وافری که طایفه کلاسر به خاک خود مغان داشتند،این لطف حکومت را قبول نمی نمایند و بدین ترتیب با کمک سرهنگ مقبلی و تیمساردیلمی و عده ای از سربازان ارتش ،دلاوران کلاسر به نزدیکی های آستارا رسیده و با الحاق تفنگچیان طایفه کلاسر به نیروی ارتشی به جنگ دموکرات ها رفته و موجب فرار دموکرات ها از سوی مرز به طرف شوروی می شوند.
با دلاوری ها و میهن پرستی و مجاهدت های طایفه کلاسرو سایر طوایف وعشایر در دفاع از مرزهای ایران بعد از پیروزی عشایر بر جدایی طلبان دموکراتها و نجات آذربایجان، متاسفانه برای این که اسم عشایر را بد نام نمایند در تعدادی از نقاط اردبیل دموکرات ها و طرفداران دموکرات ها اعمال ناشایست را انجام داده و منسوب به عشایر نمودند ولی گذشت زمان و تاریخ نشان داد که مغلوب وطن فروشان هستند و همیشه عشایر با غیرت و وطن پرست همه چیز خود را در مقابل وطن فدا می نمایند.
پس از نجات آذربایجان در 21آذر1325و شکست دموکرات ها(جدایی طلبان)، محمدرضاشاه جهت دلداری ،تشکر و تقدیر از عشایروشاهسون، از منطقه آذربایجان(تبریز،اردبیل)بازدید نمود و برای خانواده های شهدای جنگ کیسالا و اعدام شدگان سال1324و1325، نشان و مدال شجاعت اهدا نمود،ازجمله:خانواده شهیدمیرغلام منصوری،شهیدجلال محمدی(طایفه کلاسرلو)،محمودخان سلطانی،قلعه میرزا وطندوست و حتی از سوی بزرگ ارتشتاران و وزارت جنگ چندین نامه تشکر آمیز به سران وطوایف عشایروشاهسون ازجمله:کلاسرلو،خلیفه لو،دلاغادارلو و آلارلو ارسال شد.
اوج مبارزات در مقابله با دموکرات جنگ کیسالا بود که در اینجا به علت بوجود آمدن دموکرات و جنگ کیسالا می پردازیم .
سحرگاه 25 اوت 1941م/ سوم شهریور 1320 ش ، کشور بی طرف ایران در جریان جنگ جهانی دوم، از شمال و جنوب مورد تجاوز نیروهای شوروی و انگلستان قرار گرفت .
با تسلیم ارتش رضا شاه پهلوی و سقوط پادگان های نظامی تبریز، اردبیل، مشکین شهر و در ساعات اولیه تجاوز نیروهای بیگانه عشایر غیرتمند شاهسون – که به طور کامل از سوی رژیم پهلوی خلع سلاح شده بودند به صورت خودجوش در مرزهای مغان، اجارود و مشکین شهر با متجاوزان درگیر شدند. مقاومت عده ای از جنگجویان شاهســـــون در پاسگاه های مرزی پیر ایوات لو، گوگ تپه، مرادلو، آزادلو و بیله سوار مغان، برگ زرینی از تاریخ حماسه ساز عشایر آذربایجان در این واقعه بزرگ به حساب می آید.
بعد از استقرار نیروهای شوروی در آذربایجان ، اردبیل، زنجان، گیلان و ... هزاران نفر از عناصر حزب کمونیست جمهوری های آذربایجان و ارمنستان شوروی با هدایت مستقیم استالین و کاخ کرملین، وارد نواحی شمال غرب ایران شده و به فعالیت های فرهنگی، امنیتی و نظامی مشغول شدند.
کمونیست های اعزامی از جمهوری های آذربایجان و ارمنستان، از همان ابتدای ورودشان به تبریز و شهر های مهم شمال غرب ایران، تجزیه نواحی متصرفی ارتش سرخ شوروی را در سر می پروراندند. عده ای از تربیت یافتگانگروه های سوسیال دموکرات قدیمی و احزاب کمونیست و حزب توده با این تبلیغات همنوا شدند . بخشی از توده های مردم ستمدیده شهری و روستایی نیز به امید نجات ازحاکمیت رژیم پهلی، در اوایل امر در برخی از شهرها به حمایت از آنان برخاستند.
عشایر شاهسون ، مؤثرترین کانونی بود که توجه نیروهای اشغالگر و عناصر آنان را به خود جلب کرد و فرماندهان و مأمورین امنیتی آنان، با انواع حیله و تدابیر و حتی تهدید به سراغ بزرگان طوایف شاهسون رفتند، اما از این مردان غیرتمند ، پاسخ منفی شنیدند. گرچه ، با حکمت و سیاست مدبرانه، تعدادی از متفقین شاهسون به هواداری از عناصر وابسته به شوروی برخاستند، اما بدنه و ستون فقرات عشایر مخالف اشغال کشورشان شدند.
در سال 1324 و همزمان با ایجاد فرقه دموکرات آذربایجان توسط مسکو و میرجعفر باقراف – رئیس جمهور آذربایجان شوروی – و گسترش فعالیت آنان در شهرهای آذربایجان ایران، دو پایگاه مقاومت چریکی عشایر در منطقه اجارود و ارشق در ولایت اردبیل به وسیله عشایر شاهسون تشکیل شد.
آنان طی درگیری های متعدد، ضربات مهلکی بر پیکر فدائیان فرقه دموکرات آذربایجان، عوامل امنیتی و نظامی شوروی وارد ساخته و در همین راه تعدادی از جنگجویان خود را فدای خاک پاک ایران عزیز نمودند. سرانجام، گروه چریکی عشایر با حمایت ارتش جدید ایران در سال 1325 وارد جنگ سرنوشت ساز با فدائیان فرقه دموکرات شده و در آذر 1325 ، در حالی که ستون های ارتش هنوز از قافلانکوه میانه عبور نکرده بودند دفاتر فرقه دموکرات در تبریز، اردبیل و شهرهای دیگر آذربایجان به تصرف جنگجویان شاهسون و توده مردم مسلمان این منطقه در آمد.
بدین ترتیب، عشایر شاهسون بار دیگر بر صفحات تاریخ درخشان بیگانه ستیزی صدها ساله خود برگ های زرینی افزوده و آذربایجان سرافراز را از تعدی بیگانگان محفوظ داشتند و به جهانیان اعلام کردند که وارثان شهدای جنگ چالدران و نهضت مقاومت حماسه آفرین عشایر آذربایجان زنده و پایدار هستند .
کیسالا از روستاهای بخش هیر شهرستان اردبیل و واقع در قلمرو ییلاقی طوایف شاهسون اردبیل در ارتفاعات باغرو در شرق اردیبل است.
در آذرماه 1325 عملیات نجات آذربایجان با اعزام سه ستون از یکان های رزمی ارتش ایران از محورهای زنجان- تبریز، کردستان- میاندوآب- مهاباد،رشت- آستارا- اردبیل آغاز شد.
همچنین تصمیم گرفته شد که چریک های عشایر اردبیل و خلخال و مغان از طریق گیلان وارد منطقه شده و یک نوع گرفتاری دائمی برای دموکرات ها در منطقه اردبیل، مشکین، اهر و خلخال ایجاد کرده آنها را از عملیات ارتش و اقدامات دولت مرکزی غافل کنند. از این رو سواران عشایر که از اواسط تابستان به منطقه اردبیل نفوذ کرده و چند عملیات نامنظم انجام داده بودند، با هماهنگی بیشتر و تقویت نیرو، آماده جنگ نهایی با عناصر فرقه دموکرات شدند.
بعد از سازماندهی ستون عشایر در گیلان به وسیله سروان امیر فتحی آلارلو چند قبضه تفنگ و دوازده هزار فشنگ به آنها داده شد. عده ای از سواران شاهسون از طالش و خلخال وارد روستای داش بولاغ شدند و در آنجا با دو هزار فدایی جنگیده 27 نفر از آنان را به هلاکت رسانیده و تعدادی را اسیر و خلع سلاح کردند، از نیروی عشایر فقط یکی از تفنگچیان بهرام خان فرزانه زخمی شد.
پس از این درگیری محدود سواران شاهسون در ششم آذر 1325 ش به قریه کیسالا رفتند، در کیسالا، فداییان فرقه دموکرات از استعداد بالاتری برخوردار بودند و از تمام نقاط اردبیل و مشکین دسته های فدایی را جمع کرده، تحت فرماندهی ژنرال آذر آرایش جنگی گرفته بودند، درگیری در کیسالا از سپیده دم صبح روز ششم آذر آغاز شد. فداییان فرقه به خیال اینکه مسجد روستای محل استقرار فرماندهان عشایر است با تیربار و توپ آنجا را هدف قرار داده و تعدادی از اهالی بی گناه را به قتل رسانیدند.
جنگجویان عشایر مقاومت ورزیدند. اما شانزده نفر از آنان هدف قرار گرفته و کشته شدند از بزرگان عشایر ، ورقاپسرعلی سلطان احمدوطندوست - برادرزاده حسین آقا وطندوست غلام خان فرخی خامسلو و قلعه میرزا، بند عالی، محمود خان سلطانی، یونس پاشایی وجلال محمدی، عمو زاده و داماد حاج بالا اوغلان محمدی رئیس طایفه کلاسرلو(حاج بالیش بیگ) در این درگیری جان خود را از دست دادند و شهید شدند. اما با وجود برتری نفرات و تجهیزات فداییان فرقه دموکرات، جنگجویان عشایر با ایستاگی و مقاومت 25 نفر از فداییان را کشته و بقیه را مجبور به فرار و عقب نشینی کردند.
در هشتم آذرماه، غلام یحیی- از رهبران اصلی فرقه دموکرات به معیت رستم عیسی لو نصرت اجیرلو، علیخان و بلوط قوجا بیگلو، هوار گیگلو با سواران مشکین و سراب و خلخال و اردبیل و مغان به جنگ عشایر در کیسالا رفتند و بار دیگر، نبرد سخت و شدیدی در گرفت. جنگجویان عشایر تاب مقاومت نیاورده و به طرف طالش عقب نشینی کرده وارد قریه خمیس خلخال شدند. در آنجا نیز با حدود دو هزار فدایی و سوار شاهسون طرفدار فرقه جنگیده و سیصد نفر از فداییان را به قتل رساندند و پانزده نفر از تفنگچیان عشایر مهاجر از جمله، قلعه میرزا- برادرزاده حاج حسین آقاخان وطندوست- کشته شدند، بنابراین نیروی مهاجر از لحاظ سلاح و مهمات در تنگنا قرار گرفته و عقب نشینی کردند.
جنگ کیسالا برای نیروی فرقه دموکرات از اهمیت زیادی برخوردار بود. به طوری که وقتی سید جعفر پیشه وری اخبار این درگیری ها را شنید، برای تقویت فداییان با ارسال تلگرافی از فداکاری فداییان و نقش ژنرال آذر به عنوان فرمانده نیروهای فرقه قدردانی کرد.
... قلب مردم آذربایجان با شماست، اگر خدای ناکرده اتفاق سوئی روی دهد، همه مردم از زن و مردم به یاری شما خواهند شتافت و چنانچه لازم شود، خود من شخصاً آماده ام برای دفاع از آزادی سلاح به دست گرفته، دوشادوش شما در جبهه بجنگم (10/9/25...).
دستجات مهاجر عشایر دوباره از لحاظ سلاح و تدارکات به وسیله سروان امیر فتحی آلارلو تقویت شده هشتاد قبضه تفنگ و ... و 160 فشنگ گرفته، از طالش سرازیر شده، در قریه آق بولاغ با چند هزار فدایی تحت امر ژنرال آذر جنگیده، پانزده نفر را کشته و دوازده نفر را اسیر کرده به طرف خلخال باز می گردند. در هرو آباد خلخال، پنجاه نفر از فداییان کشته شده و بسیاری از فداییان خلخال را دستگیر و آن منطقه را از سلطه فرقه دموکرات خارج ساختند، از عشایر نیر مردانی همچون بندعلی، رسول و حیدر آلارلو و عباسعلی فولادلو گرفتار فداییان شده وتیرباران شدند. همچنین عده ای دیگر از تفنگچیان عشایر مهاجر در جنگ کشته و از فرماندهان آنها حاجی علی محمدی و عدالت امیر فتحی و چوپان آقا و ایاز و امیرخان زخمی شدند.
دستجات مهاجر عشایر مغان و اردبیل پس از پاکسازی خلخال از فداییان فرقه دموکرات و تصرف دفاتر آنان در آن منطقه به طرف اردبیل حرکت کردند.
عزیمت عشایر به طرف اردبیل مصادف با 21 آذر 1325 ش بود. در این روز جشن های سالگرد تشکیل حکومت ملی آذربایجان از سوی مسوولین کمیته ولایتی اردبیل وبا حضور هواداران فرقه در شهر برگزار می شد. اما در همان ساعات برگزاری مجالی جشن اخبار فرار رهبران فرقه از تبریز به طرف مرز شوروی انتشار یافت.
مسوولین کمیته ولایتی اردبیل از ترس جان خود شبانه و با عجله به طرف آستارا فرار کردند تا از مرز به شوروی پناهنده شوند.
به هر حال روز بیست و یکم آذرماه فرقه سقوط می کند، طرفداران فرقه از اردبیل فراری می�شوند، و آنهایی که در شهر مانده بودند کشته می شوند، خون طرفداران فرقه مباح اعلام می�شود..
اولین اقدام در شهر برای جلوگیری از هرج و مرج اگر چه با ورود شاهسون ها بی اثر بود تشکیل هیئت امنیت شهر بود عبارت بودند از: یوسف رییس، علی عناصری، رحیم معین و قهرمان خان شجاعی و کمیسیون تصفیه که مسوول رسیدگی به اتهامات وارد افرادی بود که در زندان بلاتکلیف مانده بود و اعضای کمیسیون عبارت بودند از حاج اسدالله فرج اللهی، سیدهاشم مصطفوی، حاج میرزا محمدعلی مناف زاده، فضلعلی هدی، مشیرالتجار، حاج غلام غلامین، حاج ابوالفضل صادقی، حسنعلیخان امیری، و غلامرضا خان امیری بود اگر چه در این رسیدگی اتهامات بیشتر به اتهامات کسانی رسیدگی کردند .
مغان در زمان دمکرات آذربایجان غیر از گرمی، بیله سوار و اطراف آنها آبادی نبوده فقط در فصل قشلاق عشایر در آن محل بودند متاسفانه کینه های قبلی رعیت ها با خانها مخصوصاًَ با چند نفر از بزرگان و زمین داران منطقه که قبلاً به رعیت ها ظلم کرده این کینه در دل رعیت ها جوش آمده و می خواستند که به هر عنوانی که شده از خانها تلافی نمایند در این بین در گرمی سه نفر از خان های منطقه توسط دموکراتها اعدام گردید در نتیجه چند نفر از طایفه ها بر علیه دمکراتها قیام کردند.
دستگیری میرغلام منصوری، محمودخان سلطانی، غلام خان فرخی خامسلو، و چند نفر از طایفه خلیفه لو و کشته شدن فدایی به نام عزت جهانخانملو در بین بل داشی و مجید لو در نتیجه افراد سرشناس آلارلو و دیگر طایفه های گرمی تقریباً بیست نفر برای کمک گرفتن از ارتش و اموزش دوره لازم به تهران حرکت نمودند(آواد درخشی، دهز، حاج خانلار وکیلی،آیاز، هازار، آقاجان مجیدی، عدالت امیر فتحی، علی سبیل، بهرام خان فرزانه رئیس طایفه خامسلو، یدالله بیگ سلطانی، موسی بیگ سلطانی، علی بیگ آذری، سعید خان پاشایی، عظیم وجدانی) و دسته ای دیگر از روسای طوایف حاج حسین آقاخان وطن دوست رئیس طایفه آلارلو، حاج میر عبدالحسین خان منصوری رئیس طایفه خلیفه لو، حاج قدرت بیگ جعفری رئیس طایفه دل آغاردالو، مجید خان امیر سیفی وحاج بالااوغلان( بالیش بیگ رئیس طایفه کلاسر لو)وفرزندانش(حاج خان اوغلان ،ابراهیم خان،حاج قلینج،حاج بهرام خان)در فروردین 1325 از راه اردبیل به تهران رفتند،افراد به تهران رفته زیر نظر ارتش بوده ودوره لازم را جهت مبارزه با دمکراتها فرا می گرفتند، عده ای از اینها به زنجان رفته به کمک ذوالفقاری ها که در قافلانکوه با دمکراتها در حال جنگ بوده پیوستند پس از چندی چون از طرز برخورد ذوالفقاری ناراحت می گردند از راه گیلان به خلخال بعد به باغرو آمده چون شاهسون ها از آنها استقبال نکردند در نتیجه این افراد مورد هجوم دموکراتها قرار گرفته چند نفر آنها کشته و دوباره عده ای به تهران و عده ای به کوههای قافلانکوه پیش ذوالفقاری ها بر می گردند در این بین تعداد از سران عشایر با دمکراتها همکاری کرده نصرت بیگ اجیرلو این بیگی قسمت غرب مغان، علیخان قوجابیگلو به درجه سروانی قسمت میانی مغان و محمدساری خانلو به درجه سرگردی قسمت شرق مغان و بلوط نیز با دمکراتها همکاری می کردند.
محمدهزاری ویزنه تالش