ماجرای عجیب یک سرباز ژاپنی
در رابطه با جنگ های بزرگ جهانی گاها خبرهای عجیب و غریب زیادی به گوش میرسد ولی شاید داستان هیرو اونادا یکی از عجیب ترین این داستان ها باشد . هیرو اونادا در زمان جنگ جهانی دوم بیست سال سن داشت که به ارتش ژاپن پیوست . وی کارمند یکی از شرکت های چین بود که از کارش استفا داده و به هنگ افسرهای ناکادو پیوست . . .
ماجرای عجیب یک سرباز ژاپنی
اونادا بعد از گذراندن دوره افسری به صورت داوطلب در دسامبر ۱۹۴۴ به جزیره لوبنگ فیلیپین اعزام شد . هنگ اعزامی وظیفه حفاظت از جزیره که یک منطقهاستراتژیک به شمار می رفت را داشت . مدتی بعد در تاریخ ۱۹۴۵ جزیره به وسیله نیروهای متفقین فتح شده و اونادا به همراه عده باقیمانده در دسته های سه چهار نفری به جنگل ها پناه بردن . اکثر گروه های چریکی توسط نیروها دستگیر شده و به قتل رسیدن . دسته ی اونادا متشکل از سه سرباز به همراه خودش بود . یوایچی اکاتسو ، سیوچی شیمادا و کینشیچی کونزوکا . این دسته که با عقب کشیدن به عمق جنگل ها زنده مانده بود ، با میوه های جنگلی و دزدی برنج از کشاورزان محلی زنده مانده بود .
در اکتبر ۱۹۴۵ هنگامی که برای کشتن یک گاو مخفیانه به مزرعه ای وارد شدند برگه ای را پیدا کردند که روی آن از مبارزان چریکی خواسته بود مواضع خود رو ترک کنند و به ژاپن برگردند و توضیح داده شده که جنگ در ۱۵ اکتبر به پایان رسیده است . اونادا و سربازانش بعد از خواندن متن نامه با فکر اینکه این راهی برای فریب سربازان و دستگیر کردنشان هست دوباره به عمق جنگل پناه بردند .
در پنج سال بعد آنها بدون اطلاع از پایان جنگ همچنان از مواضع خود دفاع میکردند . در این میان آکاسو تصمیم به فرار گرفت به همین شب دورتر از بقیه خوابید و نیمه شب کمپ را ترک کرد . به دلیل اینکه در جهت یابی مهارت کافی نداشت شش ماه در جنگل ها آواره بود تا بالاخره خود را به ساحل رساند . بعد از این جریان از ترس اینکه سرباز فراری دستگیر شده و محل کمپ را لو بدهد اونادا گروه را به عمق بیشتری از جنگل برد .
در پنج سال بعدی شیمیدا به دلیل بیماری جان سپرد ، در حال حاضر از آن گروه کوچک ۴ نفره فقط ۲ نفر باقی مانده بود .
در ۱۷ سال بعد اونادا به همراه تنها سربازش همچنان در حال جنگهای چریکی بودند .
بعد از ۲۷ سال از پایان جنگ یک دانشجوی ژاپنی برای تحقیقی در مورد این افسانه به جنگلهای ویتنام سفر کرد او در نهایت توانست آن دو را پیدا کند . اما اونادا حاضر نشد با یک حرف پسربچه پست خود را ترک کند .
در اکتبر ۱۹۷۲ بالاخره یک گروه از ژاپن برای بازگرداندن این دو سرباز اعزام شدند . این در حالی بود که دو نفر حتی به گروه اعتماد نداشتند و مرتب مواضع خود را تغییر میدادند . تا زمانی که یکی از فرماندهان جنگ جهانی دوم به منطقه اعزام شد و به اونادا اطمینان داد که جنگ سالهاست پایان پذیرفته است .
هم اکنون اونادا برای سربازان ژاپن یک قهرمان ملیست . او در سال ۱۹۹۶ دوباره به جنگلهای فیلیپین سفر کرد و ده هزار دلار را صرف ساخت مدرسه در ان منطقه کرد