خاندانى حکومتگر در لنکران از ۱۱۶۰ تا ۱۳۳۹ خانات تالش، خاندانى حکومتگر در لنکران از ۱۱۶۰ تا ۱۳۳۹. قلمرو این خاندان بهتدریج گسترش ħافت و تمام مناطق تالشنشین، به استثناى ماسال و شاندرمن و تالشدولاب (امروزه شهرستانهاى ماسال و رضوانشهر)، را دربرگرفت (رجوع کنید بهُبرادگاهى، ص ۵۸ـ۵۹؛ ادامه مقاله). مؤسس این حکومت جمالالدین میرزابیگ، مشهور به قراخان، از سادات لنکران بود که نسبشان را به زħدبنعلىبن حسین مىرساندند. Ħدر میرزابیگ، عباسخان خلیفه، از سادات ضیابرى بود که ظاهراً در عصر شاهعباس دوم صفوى به اُلوِف لنکران مهاجرت کرده و طبق فرمان شاه، خلیفه صوفیان آن منطقه شده بود (رجوع کنید به برادگاهى، ص ۵۶ـ۵۷).میرزابیگ شهرت قراخان را بهسبب تیره بودن چهرهاش، از نادرشاه گرفته بود. او بهسبب رشادت در جنگ داغستان (۱۱۵۴ـ۱۱۵۵)، مورد توجه نادرشاه قرار گرفت و تمام روستاهاى الوف تیول او شد. قراخان Ħس از قتل نادرشاه و در هنگامه جنگهاى مدعیان سلطنت ایران، بر قلمرو خود افزود و بخش بزرگى از سرزمین تالش* را تصرف کرد (همان، ص ۵۸ـ۵۹؛ اوبن، ص ۱۱۶ـĦ .(۱۱۷س از به قدرت رسیدن کرħمخان زند در ۱۱۶۴، قراخان دستگیر و در شیراز زندانى شد. هفت سال بعد، وى به دستور کرħمخان آزاد شد و به حکومت تالش رسید تا مانعى براى جاهطلبیهاى هداħت خانگیلانى باشد (رجوع کنید بهلنکرانى، ص ۴۴). قراخان در کشمکش با هداħتخان، چندى نیز همراه Ħسرانش، میرمصطفى و عسگربیگ، در رشت به حبس افتاد (رجوع کنید به همان، ص ۵۱ـ۵۴).قراخان در ۱۲۰۱ درگذشت و فرزند بزرگش، میرمصطفىخان، حاکم تالش شد (برادگاهى، ص ۵۹ـ۶۰). به گفته باکیخانوف (ص ۱۶۹)، میرمصطفىخان مدتى در زندان امیرفتحعلىخان قبهاى، بزرگترین امیر و حاکم محلى داغستان و آذرباħجان، بود و با موافقت او به حکومت خانات تالش رسید. میرمصطفىخان مشهورترین حاکم این خاندان است. در دوره حکومت او، قلمرو خانات تالش گسترش ħافت و تقرħبآ تمام تالش از بالهارود تا دنیاچاِل اسالم را دربرمىگرفت. او هیچگاه مطیع آقامحمدخان قاجار نشد و حتى چند بار با قواى او به جنگ پرداخت (ساروى، ص ۱۹۳ـ۲۶۶ ،۱۹۴ـ۲۶۷). میرمصطفىخان از همراهان مرتضى قلىخان قاجار*، برادر سرکش آقامحمدخان، بود و او را در حمله به رشت در ħ ۱۲۰۳ارى کرد. مرتضى قلىخان پیش از آن هم، مدتى را در میان تالشیها گذرانده بود (رجوع کنید به غفارى کاشانى، ص ۷۵۴ ،۷۵۱).میرمصطفىخان در ۱۲۱۲ و Ħس از آگاهى از خبر قتل آقامحمدخان، همراه آقاعلىَشْفتى، حاکم موروثىَشْفت، به گیلان حمله برد و رشت را تصرف کرد. اقامت او در رشت دیرى نپایید و پیش از رسیدن سپاهیان فتحعلىشاه به گیلان، از رشت خارج شد و به تالش بازگشت (ساروى، ص ۳۰۷ـ۳۰۸؛ لنکرانى، ص ۵۷ـ۵۹).در آغاز سلطنت الکساندر اول، میرمصطفىخان نماħندهاى به دربار روسیه فرستاد و اطاعت خود را از آن امپراتورى اعلام کرد و خواهان حماħتهاى آن شد. دولت روسیه که آماده Ħذیرش چنین درخواستهایى بود، قوایى به تالش گسیل داشت و میرمصطفىخان نیز آنان را در قلعه کهنه آستارا و قرħه گرمى اوجارود و شهرلنکران جاى داد (برادگاهى، ص۶۰ـ۶۲؛ باکیخانوف، ص۱۸۴). او در طول جنگهاى اول ایران و روسیه (۱۲۱۸ـ۱۲۲۸)، گاه متحد دولت ایران و زمانى همدست ارتش روسیه بود و Ħس از شکستهاى پىدرپى ارتش ایران و پیشرویهاى ارتش روسیه در سرزمینهاى شمال رودخانه ارس، براى همیشه، به دولت روسیه پیوست و تا Ħاħان عمر (۱۲۳۰) بر حکومت لنکران و متصرفات روسیه در تالش باقى ماند (سپهر، ج ۱، ص ۱۵۲ـ۱۷۲ ،۱۵۳ـ۱۷۳؛ نیز رجوع کنید به مفتون دنبلى، ص ۲۲۶ ،۲۲۰ ،۲۱۸ـ۲۸۱،۳۰۰ ،۲۲۷ـ۳۰۲؛ باکیخانوف، ص۱۹۶ ،۱۸۸ ،۱۸۴). دولت ایران نیز براى جلوگیرى از ادعاى دولت روسیه بر بخش باقىمانده سرزمین تالش، که تعیین حدود آن طبق قرارداد گلستان به تحقیقات بعدى موکول شده بود (رجوع کنید به اسنادى از روابط ایران با منطقه قفقاز، ص ۲۶۴؛ نیز رجوع کنید به عبدالّلهħف، ص ۱۱۴ ،۱۰۷ـ۱۱۵)، آن منطقه را به ترتیبى که از گذشته وجود داشت، به Ħنجخاننشین به نامهاىُکرگانرود، اسالم، تالشدولاب، شاندرمن و ماسال تقسیم کرد و آنجاها را خمسه طوالش نامید.ُکرگانرود و اسالم در آغاز، ضمیمه حکومت آذرباħجان شدند اما به درخواست حکام آن مناطق، همانند سه خاننشین دħگر، به اħالت گیلان پیوستند (رابینو، ۱۹۱۷، ص ۵۸؛ ترجمه فارسى، ص ۹۸ـĦ ،۹۹انوħس؛ بازن، ج ۲، ص Ħ.(۶۱۳س از مرگ میرمصطفىخان، میان اعضاى خانواده او بر سر حکومت اختلاف افتاد و ژنرال رتیشچوف، فرمانده کل ارتش روسیه در ماوراى قفقاز، براى جلوگیرى از اغتشاش و آشفتگى، میرحسنخان، Ħسر بزرگ و جانشین میرمصطفىخان، را به ایران تبعید کرد (برادگاهى، ص ۶۳ـ۶۴؛ مفتون دنبلى، ص۳۲۰؛ عشقى، ص ۲۰۴ـ۲۰۵).میرحسنخان در ایران مورد توجه عباسمیرزا ناħبالسلطنه قرار گرفت و به حکومت ویلکیج، نمین و آستارا منصوب شد. میرحسنخان در این دوران، با حملات خود به متصرفات روسیه در تالش، سبب ناامنى و اغتشاش آن مناطق شده بود و دولت روسیه خواستار جلوگیرى دولت ایران از این اعمال شد. بهدستور شاه و ناħبالسلطنه، نظامیان دولتى به همراه تفنگچیان بالاخان آقِاْولَرى، حاکمُکرگانرود، و مصطفىخان، حاکم اسالم، به اتباع میرحسن در چلهوند حمله بردند و آنان را از نواحى مرزى دور کردند (رجوع کنید بهلنکرانى، ص۱۲۰ـ۱۳۵). میرحسنخان در آغاز جنگهاى دوم ایران و روسیه (۱۲۴۱)، شهرلنکران را تصرف کرد و از سوى عباسمیرزا لقب اسبقالمجاهدین گرفت و به حکومت تمام تالش منصوب شد (سپهر، ج ۱، ص۴۵۰؛ برادگاهى؛ ص ۳۴). او Ħس از انعقاد عهدنامه ترکمانچاى* (۱۲۴۳)، به امید تصاحب دوباره حکومت لنکران، به ژنرال Ħاسکویچ* پیوست اما به درخواست ناħبالسلطنه او را به ایران بازگردانیدند. با انتشار خبر قتل گرħباħدوف (۱۲۴۴) و شاħعه آمادگى عباسمیرزا براى جنگ با روسیه، میرحسنخان دوباره قوایى گرد آورد و لنکران را تصرف کرد. با اخطار ژنرال Ħاسکویچ و نامه تهدħدآمیز او به عباسمیرزا، نظامیان ایران و روسیه، مشترکآ به جنگ میرحسنخان رفتند و لنکران را از تصرف او خارج کردند. میرحسنخان نیز به انزلى گرħخت و از آنجا به مازندران و سپس به تهران رفت. Ħاسکویچ در ۱۲۴۵ خواهان استرداد میرحسنخان و اعزام او به تفلیس شد اما پیش از اħنکه خواسته او صورت گیرد، میرحسنخان بر اثر بیمارى استسقاء درگذشت (سپهر، همانجا؛ اسناد و مکاتبات تارħخى ایران : قاجارħه، ج ۲، ص ۱۲۱؛ نیز رجوع کنید به برادگاهى، ص ۶۴).با مرگ میرحسنخان، حکومت ویلکیج و نمین و آستارا و اوجارود به میرکاظمخان، Ħسر او و داماد ناħبالسلطنه، رسید (اوبن، ص ۱۱۶ـ۱۱۷). در فاصله سالهاى ۱۲۴۵ تا ۱۳۳۹ به ترتیب میرسلطاناحمدخان، میرلطفعلىخان، میرزا زینالعابدینخان، اسدالّلهخان صارمالسلطنه، بار دħگر میرلطفعلىخان، میرسلیمانخان صارمالسلطنه، میرلطفعلىخان براى سومین مرتبه، و سپس میرصادقخان صارمالسلطنه به حکومت رسیدند (غفارى، ص متن انتشارات (/bookCategory/index) رسانی اطلاع (/about/EttelaResani) جهاناسلام دانشنامه (/content/index) ما درباره (/about/index) صفحهاصلی (/home/index) خانات تالش (Madkhal/paging/) مدخل (article/paging/) مقا لات جستجوی ساħت (SGAccount/Login/) ورود مشخصات مولفان حوزه موضوعی رد ه ها ی موضوعی ج لد تا ری خ چاپ وضعیت ا نتشا ر 9/29/2016 تالش خانات http://rch.ac.ir/article/Details/8356 2/2 ۳۱ـ۳۴؛ میرزاابراهیم، ص ۲۱۸؛ رجوع کنید به ادامه مقاله).میرصادقخان صارمالسلطنه، سردار ناصر، از دوران مظفرالدینشاه تا احمدشاه حکومت داشت و از معتمدان اħالت اردبیل بهشمار مىآمد. عینالدوله در جرħان محاصره تبریز در ۱۳۲۶، او را به همراه مؤتمنالرعاħا اردبیلى براى گفتگو به نزد مشروطهخواهان فرستاد (رجوع کنید به کتاب نارنجى، ج ۱، ص ۲۶۳). دولت عثمانى در سالهاى بعد کوشید تا میرصادقخان را به مخالفت و جنگ با روسیه ترغیب کند (رجوع کنید به صادق، مجموعه ۳، ص۴۰ـ۴۱). میرصادق صارمالسلطنه تحت تأثیر نشرħاتى همچون ملانصرالدین و حبلالمتین، و آشنایى با افکار جدħد دست به اصلاحاتى در قلمرو خود زد (اوبن، ص ۱۱۷). او نخستین مدرسه به سبک جدħد را در نمین احداث کرد و نخستین مدرسه دخترانه نمین نیز از ساختههاى همسر اوست (صفرى، ج ۳، ص۲۲۰ـ۲۲۱). میرصادقخان صارمالسلطنه احتمالا در سال ۱۳۳۹، ضمن برخورد با گروهى از مردم آستارا، به قتل رسید (رجوع کنید به ناصر دفترروائى، ص ۱۳۹).منابع: اسناد و مکاتبات تارħخى ایران: قاجارħه، چاپ محمدرضا نصیرى، تهران: کیهان، ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش؛ اسنادى از روابط ایران با منطقه قفقاز، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، ۱۳۷۲ش؛ مارسل بازن، طالش: منطقهاى قومى در شمال ایران، ترجمه مظفر امین فرشچیان، مشهد ۱۳۶۷ش؛ عباسقلىآقا باکیخانوف، گلستان ارم، چاپ عبدالکرħم علیزاده و دħگران، باکو ۱۹۷۰؛ سعیدعلىُبرادگاهى،ñجواهرنامهلنکرانð، در چهار رساله در زمینه تاریخ و جغرافیاى تالش، چاپ على عبدلى، رشت: گیلکان، ۱۳۷۸ش؛ ħاسنتلویى رابینو، ولاħات دارالمرز ایران: گیلان، ترجمه جعفر خمامىزاده، رشت ۱۳۶۶ش؛ محمدفتحالّلهبن محمدتقى ساروى، تاریخ محمدى (احسنالتواریخ)، چاپ غلامرضا طباطبائىمجد، تهران ۱۳۷۱ش؛ محمدتقىبن محمدعلى سپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجارħه، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۷ش؛ صادق صادق، خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۱ـ۱۳۷۴ش؛ بابا صفرى، اردبیل در گذرگاه تاریخ، اردبیل ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ش؛ فتحالّله عبدالّلهħف، گوشهاى از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ایران در آغاز قرن نوزدهم، ترجمه غلامحسین متین، تهران ]۱۳۵۶ش[؛ خانک عشقى، سیاست نظامى روسیه در ایران : ۱۸۱۵ـ ۱۷۹۰، ]تهران[ ۱۳۵۳ش؛ محمدعلى غفارى، خاطرات و اسناد محمدعلى غفارى (تاریخ غفارى: ]ج ۳[)، همراه با اسناد دیوان عدالت عظمى و کتابچه تعدħات حشمتالدوله، بهکوشش عباس زارعى مهرورز، تهران ۱۳۸۰ش؛ ابوالحسن غفارى کاشانى، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائىمجد، تهران ۱۳۶۹ش؛ کتاب نارنجى : گزارشهاى سیاسى وزارت امورخارجه روسیه تزارى درباره انقلاب مشروطه ایران، ج ۱، ترجمه حسین قاسمیان، بهکوشش و ویراستارى احمد بشیرى، تهران: نشر نور، ۱۳۶۷ش؛ احمدبن خداوردى لنکرانى، اخبارنامه: تاریخ خانات تالش در زمان جنگهاى روسیه علیه ایران، چاپ على عبدلى، تهران ۱۳۸۰ش؛ عبدالرزاقبن نجفقلى مفتون دنبلى، مآثر سلطانیه: تاریخ جنگهاى ایران و روس، تبریز ۱۲۰۶ش، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ش؛ میرزاابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان ...، چاپ مسعود گلزارى، تهران ۱۳۵۵ش؛ ابراهیم ناصر دفترروائى، خاطرات و اسناد ناصر دفتر روائى: انقلاب مشروطیت نهضت جنگل، دوره ناامنى خلخال، بهکوشش ایرج افشار و Eugene Aubin, La Perse d'aujourd'hui: Iran Mesopotamie, Paris ۱۹۰۸؛ Hyacinth Louis Rabino, Les provinces؛ ش۱۳۶۳ تهران ،رزاقى بهزاد .ca