اسلام آوردن گیلانیان
آنچه مسلم است ايرانيان باستان، درآغاز مظاهر طبيعت و خدايان آريايي را مورد پرستش قرار مي دادند، تا اينكه بعدها به ديگر آيين، از جمله آيين زرتشت گرويده و به پرستش خداي يگانه روي آورند. پس از اين به سال ۶۱۰ ميلادي در زمان سلطنت ساسانيان، دين توحيدي “اسلام” توسط آخرين نبي خدا حضرت محمد(ص) در عربستان ظهور نمود و از آنجايي كه ايرانيان هم مورد توجه اين پيامبر خدا بودند، ايشان خسرو پرويز ساساني شاه وقت ايران را نيز به اين آيين دعوت نمودند، اما از آنجايي كه اين شاه و دربارش گرفتار فساد و تجمل پرستي بودند، از پذيرش اين مهم سرباززدند كه بعدها با سقوط اين سلسله، جنگ هايي بين ايرانيان و اعراب پيش آمد و در پي آن اسلام وارد اين سرزمين شد كه شرح مفصل آن در منابع تاريخ ايران آمده است.
اما گسترش دين اسلام در هر سرزميني متاثر از عوامل متفاوتي مانند: ويژ گي هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي مردم آن منطقه بوده است. بنابراين در مناطق مختلف، اسلام به شيوه هاي مختلف وارد شده و گسترش يافته است. سرزمين گيلان كه در قرون اوليه اسلامي به “ديلمان” و “ديلمستان ” شهرت داشت نيز از مناطقي بود كه گسترش اسلام در آن با ديگر نواحي ايران متفاوت بود. اين منطقه كه در كرانه جنوبي درياي كاسپين واقع شده و همچون استان مازندران توسط حصار بلند البرز و کوههای تالش از بقیه سرزمین ایران جدا گردیده، حدود سه قرن در مقابل لشكركشي هاي اعراب كه به دستور خليفه وقت عمربن خطاب صورت گرفته بود مقاومت كرد و در آن مدت يكي از بزرگترين ثغور قلمروه اسلامي به شمار مي رفت. گفته مي شود در طول این سه قرن تنها از حدود سال ۲۵۶ قمري به بعد به تدريج دين اسلام در ميان ساكنان اين سامان و حتي خاندان حكومتگر و سلسله هاي فرمانروايي كه در آن حكومت داشتند رواج يافت که به دنبال آن با حضور علويان طبرستان در سالهاي پاياني قرن سوم در اندك زماني مقاومت ديلميان درهم شكست و اكثر گيل وديلم كه اغلب زرتشتي وبر آيين مزديسني كه دستخوش تحريف هم شده بود بودند مسلمان شدند و سرزمين آنها بخشي از دارالاسلام شد.
از آنجا كه اسلام پذيري بخشي از اهالي گيل، ديلم بر اثر مساعي سادات شيعه مذهب علوي بود، آنها نيز به مذهب تشيع گرويدند، اما منابع و متون تاريخي از حضور برخي از مذاهب اهل سنت در اين منطقه نيز پرده بر مي دارند. بر اساس منابع موجود، مذاهب اهل سنت، به ويژه حنبلي و شافعي پيروان زيادي در گيلان داشته اند و حتي در دوره صفويه كه همه ولايات ايران به مذهب تشيع اثني عشري (دوازده امامي) روي آورده بودند، بخشي از سكنه غرب آن زمان گيلان يا همان “بيه پس” سني مذهب باقي ماندند و اين در حالي بود كه بخش شرقي گيلان يا همان “بيه پيش” به مذهب تشيع گرايش پيدا كرده بودند و بر اثر تبليغات و آشنايي با مباني ارزشمند آيين اسلام، به اين مذهب گرويده بودند.
يكي از شايع ترين راه هاي گسترش اسلام اعزام سپاهيان مسلمان و تصرف نواحي مورد نظر بود كه اين كار در اغلب مناطق ايران از جمله گيلان صورت گرفت، اما ديلميان با نيروي نظامي خود راه پيشروي ايشان را سد كرده بودند و اعراب تا مدتها نتوانستند به اين سرزمين دست يابند. تا آنجا كه منابع اطلاع مي دهند و از برخي يادداشت ها بر مي آيد؛ نخستين جنگ ديلميان با اعراب در سال ۲۲ هجري قمري در زمان خلافت عمر در واجرود (ناحيه اي بين قزوين و همدان) رخ داد كه در اين نبرد موتا سردار ديلمي كه از جانب گيل گيلانشاه گاوباره – شاه وقت گيلان – بعنوان فرمانده جنگ مامور به اين كار شده بود رشادت ها از خود نشان داد. در اين وقت ديلميان هم مقاومت زيادي از خود نشان دادند كه البته مقاومت ايشان براي مقابله با اصل دين اسلام نبوده بلكه به خاطر امراء و منصوبين از طرف شامات بوده است. به هر روی آن طور كه نوشته اند در اين وقت اعراب يا همان تازيان از دو سو؛ يعني هم از طرف قزوين و هم از طرف آذربايجان وارد بيل به گيلان حمله كرند، ولي تا پايان عهد امويان از هيچ يك از اين دو محور نتوانستند به آن منطقه نفوذ كنند اين در حالي بود كه اعراب شهر اندلس اسپانيا را فتح كرده بودند. حتي با وجود آنكه با فتح طبرستان ورويان (غرب مازندران فعلي) و گرگان در سال ۱۴۴ قمري دراوايل دوره عباسيان جبهه ديگري عيله گيلانيان و مسير جديدي براي نفوذ به آن منطقه گشوده شد، اما اين منطقه تا اواخر قرن سوم همچنان دست نيافتني باقي مانده بود و يكي از مناطق كافر نشين محسوب مي شد.
هم زمان با این دوران، در گیلان و نواحی کوهستانی آن حکومتی مستقر بود که اطلاعات اندکی از آنان بر جای مانده است. در این رابطه احمد کسروی از خاندان جستانيان به عنوان پادشاهان دیلم آن زمان یاد می کند. طبق گزارش های وی از اواخر قرن دوم تا اوایل قرن چهارم تنها نام هفت یا هشت تن از این افراد ذکر شده است. اولین شاه این خاندان مرزبان بن جستان در حدود ۱۸۹ هـ . ق حکومت می کرد و آخرین حاکم این خاندان مهدی بن خسرو فیروز توسط محمد بن مسافر مؤسس سلسله مسافریان یا سالاریان شکست خورد و از متصرفات خویش بیرون رانده شد. هم زمان با حکومت جستانیان بر مناطق دیلمان، وقایع دیگری هم در جریان بود که سبب قیام علویان علیه حکام عباسی و دست نشاندگان آنها یعنی طاهریان و سامانیان شد.
پس از اين گيلان از چند طرف محاصره و مقدمات اثر گذاري برخي از عوامل از جمله فرهنگي برآن هموار شد و مردم اين سامان با تبليغ چند مهاجربه تدريج مسلمان شده و بعد ها در فرق اسلامي درآمدند كه اين مهم با مهاجرت شماري از سادات علوي و تبليغ تني چند از مبلغان مذهبي در منطقه تسريع يافت. به گواهي تاريخ، تبليغ كساني چون: يحي بن عبدالله و حسن بن علي الاطروش (ناصرالحق) شيعه مذهب در شرق گيلان و تبليغ سيد ابوجعفرالثومي آملي فقيه حنبلي مذهب (مزار وي امروزه درداخل حياط شهرداري مركزي شهررشت قراردارد و محله استاد سرا ي اين شهرهم برگرفته از نام اوست) در غرب گيلان، موجب شد تا اهالي اين مرزوبوم با دين اسلام آشنا گردند و اين دين آسماني را پذيرا شوند. ايشان از نخستين افرادي بودند كه مردم گيلان را با حقايق دين اسلام و احكام آن آشنا كردند و گيلانيان هم از ايشان استقبال نموده و اين وديعه خداوندي را با آغوش باز پذيرفتند.
منابع :۱-تاريخ هزار ساله اسلام در نواحي شمالي ايران ، محمد مهدي شفيعي/۲- سير تاريخي دين ومذهب درگيلان ، دكتر عباس پناهي/۳- الكامل في تاريخ ، ابن اثير/۴- تاريخ رويان ، اولياء آملي/۵ – تاريخ طبرستان ، ابن اسفند يارازکیوان پندی