منيريـه یادگار دختر معمارباشی
منيريـه یادگار دختر معمارباشی
زهره شریفی- «مُنيريه» نامي آشنا و زنانه براي اهالي تهران است. شايد كمتر كسي از خود پرسيده باشد اين نام از كجا آمده است و چطور نامي زنانه بر پيشاني يك محله قديمي حك شده است.
«مُنيريه» نامي آشنا و زنانه براي اهالي تهران است. شايد كمتر كسي از خود پرسيده باشد اين نام از كجا آمده است و چطور نامي زنانه بر پيشاني يك محله قديمي حك شده است. با كمي مطالعه در تاريخ زنان معاصرايران با نام زني آشنا ميشويم كه ما را ياد اين محله و اين ميدان مياندازد: «منيرالسلطنه» دختر معمارباشي دربار قجرها و يكي از زنان ناصرالدين شاه قاجار كه نام او در وقف ماندگار است. گزارشي درباره اين محله قديمي و اصيل تهيه كردهايم.
«منيرالسلطنه» مادر نايبالسلطنه
از نام كوچك منيرالسلطنه اطلاعي در دست نيست. به نظر ميآيد وصف دختر معمارباشي به گوش شاه رسيد و پسنديده شد و اينگونه او به دربار قجرها راه يافت و در دسته همسران ناصرالدين شاه قرار گرفت. چهارمين فرزندش «كامران ميرزا» محبوبيت زيادي نزد شاه پيدا كرد. اين محبوبيت به حدي رسيد كه اگر منيرالسلطنه دختر يكي از معمارباشيان قديم نبود پسرش به ولايتعهدي منصوب ميشد. اما اصل و نسب مادر باعث شد او در نهايت به مقام نايبالسلطنگي برسد!

محله اعياننشينهاي قاجار
محله منيريه كه نامش به درستي از نام منيرالسلطنه گرفته شده است يكي از بخشهاي اعياننشين تهران در زمان اواخر قاجار و پهلوي اول بود. در واقع منيرالسلطنه در باغي موسوم به «منيريه» در اين محدوده ساكن بود. در عمارتي به نام خودش يعني «عمارت منيريه» كه در همين منطقه قرار داشت.
منيرالسلطنه ثروت فراواني داشت كه بخشي از آن را وقف كرد. تا جايي كه بعد از فوت برادرش «اميرنظام» با ارث به جا مانده از او مدرسهاي را در گورستان مجاور بقعه «امامزاده سيدنصرالدين» به نام مدرسه «منيريه» بنا و موقوفاتي از تهران و مازندران را براي هزينههاي اين مدرسه تعيين كرد. به غير از اين بنا مسجد «منيريه» در كنار بقعه «امامزاده سيدنصرالدين(ع)» نيز از بناهايي است كه منيرالسلطنه ساخته و آينهكاري و ساخت ضريح نقره و گنبد اين امامزاده هم توسط او در دوره ناصرالدين شاه انجام شده است.
«اميريه» و باغهاي 700 هزارمترمربعي
كنار محله منيريه كه اطراف آن هم جزو املاك شاهان قاجار بود محله نام آشنا و قديمي «اميريه» هست كه نام آن هم مانند محله منيريه برگرفته از باغ اميريه است كه كامران ميرزا و مادر او منيرالسلطنه در اين محل ساخته بودند. در واقع اين مادر و پسر پايهگذار محله اميريه هم بودند.
نايبالسلطنه كامران ميرزا، باغ اميريه را در محله اميريه به نام خود و باغ منيريه را در محله منيريه به نام مادرش ماندگار كرد. وسعت باغهاي اميريه و منيريه را بيش از ۷۰۰ هزارمترمربع نوشتهاند. البته باغ منيريه در شمال باغ اميريه قرار داشت و بعدها بخشي از اين زمينها به تصرف فرمانفرما درآمد و «سبزيكار تخت زمرد» را در اختيار مردم قرار داد تا رايگان از آن بهرهبرداري كند. امروز سبزيكار تخت زمرد را خيابان «فرهنگ» مينامند.
عكسبرداري اروپاييان از عمارتهاي مادر و پسر
باغ و عمارت اميريه زمينهاي متعلق به كامران ميرزا بود كه از شمال به محدوده نزديكي خيابان «سپه» (امام خميني(ره))، از غرب به خيابان «وليعصر(عج)» از جنوب به جنب خيابان گلشن (شهيد بشيري) و از شرق به حوالي خيابان وحدت اسلامي (شاپور سابق) محدود ميشد. اين عمارت و باغ از نظر معماري و طراحي آنچنان زيبا بود كه اروپاييان براي عكسبرداري از آنجا ديدن ميكردند.
وجه تسميه محله اميريه به دليل وجود عمارت كامران ميرزا در اين محدوده بود. او ابتدا به لقب «نايبالسلطنه» رسيد و بعد حكومت تهران به او واگذار شد و به فرماندهي كل قواي ايران رسيد به همين دليل به او لقب «اميركبير» داده شد. پسر منيرالسلطنه در همين دوران در سمت غربي تهران ناصري، باغ و عماراتي بنا كرد كه «اميريه» نام گرفت و بعدها اين محل با اقامت درباريان و امناي دولت بيشتر گسترش يافت. اما با روي كارآمدن پهلوي اول و انقراض حكومت قاجار اين خانهباغها تكه تكه شد و به تدريج به فروش رسيد و آن دو بناي باشكوه از ميان رفتند. پهلوي اول بخش شمالي عمارت منيرالسلطنه را تبديل به دانشكده افسري كرد كه ما امروز آن را به نام دانشكده افسري امام علي(ع) ميشناسيم كه چندين عمارت قديمي دارد.

خانه امیر بهادر
طولانيترين خيابان تهران قديم
اميريه، طولانيترين خيابان تهران در سال 1318 بين شميران و تهران قديم (بين كاخ تابستاني سعدآباد و كاخ زمستاني مرمر) بود. اين منطقه طي دورههای مختلف هم از نظر خيابانبندي و هم بافت شهري تغييراتي پيدا كرد. اميريه منطقه وسيعي بين ميدان توپخانه و دروازه باغشاه بود و به سبب بناهاي اطراف آن، هر قسمت نامي خاص داشت.
محله اميريه در گذشته يكي از بزرگترين و ديدنيترين تفرجگاههاي مردم دارالخلافه بود و چون اعيان و اشراف تهران و اميران در اين خيابان سكونت داشتند اهميت فراواني داشت. تا جايي كه نخستين كالسكههاي مجلل و زيبا براي اعيان و اشراف ساكن اين خيابان سفارش داده و ساخته شد. شاهزاده «ناصرالدوله فيروز» پسر «عبدالحسين ميرزا فرمانفرما» كه در ابتداي خيابان بازارچه آشيخ هادي كه امروز ما آن را با نام «ابوسعيد» ميشناسيم خانه داشت نخستين كسي بود كه با درشكهاي به سبك اروپايي و 6اسبه در اين خيابان رفتوآمد ميكرد.
چهارراهي به نام حسابدار ناصرالدين شاه
در محدوده پايين دست باغ اين مادر و پسر، چهارراهي به نام «معزالسلطان» معروف است. معزالسلطان، مستوفي ناصرالدين شاه و معروف به «ميرزا حسابي» بود. چهارراه معزالسلطان (مهدي خاني يا فروزش امروزي) شرقيـ غربي است. از بناهاي شاخص خيابان مهديخاني، سقاخانه «عزيز محمد» با آبانبار از بين رفته و حوضچه آب و شير است كه از موقوفات شخصي اوست.
مهديه تهران در پايين دست چهارراه معزالسلطان در جبهه شرقي اين محدوده قرار دارد كه با نام مرحوم شيخ احمد كافي گره خورده و طي سالهاي گذشته بسط و توسعه پيدا كرده و به يكي از حسينيههاي بزرگ تهران تبديل شده است. در بالادست آن در محله اميريه در كوچهاي موسوم به كوچه شيباني عبادتگاه «شاه ورهرام ايزد» قرار دارد كه يكي از نيايشگاههاي اصلي هموطنان عزيز زرتشتي ما در مناطق 11 و 12 است.
«آجودان باشي» مظفرالدين شاه و پل «امير بهادر»
در محله اميريه تا منيريه پلي ناديده معروف به پل «امير بهادر» هست كه ماجراهايي داشته است. نام اين منطقه از «حسين پاشاخان قرباغي» ملقب به «امير بهادر جنگ» فرزند «محمد صادق خان آجودان باشي» گرفته شده است. اين شخص پس از فوت پدر در تبريز به سمت آجودانباشي مظفرالدين شاه منصوب شده بود و بعد وزير دربار محمدعلي شاه و سپهسالار اعظم شد. او علاقه خاصي به ادبيات فارسي داشت و شاهنامه فردوسي را به خط «عمادالكتاب قزويني» تجديد چاپ كرد كه امروز نسخ آن كمياب است. خانه اميربهادر در اين محله بود و امروز ما آن را به نام انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ميشناسيم كه در گذشته به آن انجمن آثار ملي ميگفتند.


میدان منیریه: ۱۳۸۵ ۱۳۹۵
سرايي با مجسمههاي برنزي
درباره مجموعه خانه اميربهادر روي دهليز ورودي اين مجموعه نوشته شده است: «عمل ميرزا آقا گچكار ولد حسن ۱۳۱۸ براي محل انجمن خريداري شد. مساحت اين خانه حدود ۳۰۰۰مترمربع و داراي تالار بزرگ، زيرزمين آينهكاري شده و تالار بزرگ فوقاني و حوضخانه و كاشيكاري و اتاقهاي متعدد است. از آنجا كه معماري ايراني و تزيينات آينهكاري اين محل شايسته توجه بود در سال ۱۳۴۷ تعميرات آن با رعايت شيوه اصيل قديم انجام پذيرفت.»
سراي امير بهادر صحن وسيعي دارد كه در داخل حياط آنجا 3 مجسمه برنزي از «كمالالدين بهزاد»، نقاش و مينياتوريست و ديگري «كمال خجندي»، عارف و شاعر قرن هشتم قرار دارد كه «محمدعلي مددي» آن را در سال ۱۳۵۷ ساخته و نصب كرده و قالبگيري آنها در ايتاليا انجام شده است. مجسمه ديگر واقع در گنج حياط، اثر هنرمند معاصر «پيل آرام» است كه تنديس فروغي را ساخته بود اما بعدها به جاي سر فروغي، سر علياكبر دهخدا را روي پيكره آن نصب كردهاند.
پلي در محله
يكي از نكات جالب درخيابان پل امير بهادر اين است كه با وجود نام اين خيابان شاهد پلي نيستيم. ماجرا از اين قرار است كه نام پل به يخچال يا گودالِ استخر مانندِ بزرگ و باريك و مستطيل شكلِ كم عمقي برميگردد كه در سمت جنوبي آن ديوار بسيار بلندي وجود داشت تا جلوي نور آفتاب را بگيرد. آب درون اين گودال در شبهاي طولاني و سرد زمستان يخ ميبست و يخ را در انبار بزرگي كه به همين منظور در كنار حوض ساخته بودند، ذخيره و در فصل تابستان مصرف ميكردند. از آنجا كه در دو سوي اين خيابان مردم سكونت داشتهاند و بايد از يك سوي آن كه كوچه وزيري (بابل) ميشود به آن سوي آن كه كوچه هجدهم است راه ارتباطي وجود ميداشت اميربهادر پلي را روي آن ساخت. اما به مرور زمان آن پل از بين رفت و فقط نام آن باقي ماند.
روضهخواني در عمارت متروكه منيريه
با فوت ناصرالدين شاه بنا به دستور مظفرالدين شاه، جانشين و پسر او زنان شاه از حرم اخراج شدند با اين دستور: «خانمها هرچه دارند مال خودشان و از اندرون خارج شوند جز خانمهايي كه اولاد دارند و آنها را بفرستند به حياط سروستان كه منزل منيرالسلطنه مادر نايبالسلطنه بود.» منيرالسلطنه پيش از اين دستور سروستان را تخليه كرده و به منزل فرزند خود كامران ميرزا در كامرانيه رفته بود. همانطور كه گفته شد عمارت و باغ منيريه در كنار عمارت و باغ اميريه متعلق به او بود كه توسط كامران ميرزا ساخته شد. عمارت منيريه پس از فوت منيرالسلطنه متروكه بود و فقط در ماه محرم مراسم روضهخواني در آن برگزار ميشد.

محمدهزاری ویزنه تالش