میمیرم تا ایران بماند
میمیرم تا ایران بماند
73 سال پیش درآخرین ماه تابستان تمامیت ارضی ایران به واسطۀ هجوم ارتش متفقین به خطرافتاد وبعدازگذشت چندساعت سپاه رضاخانی باهمه هیاهویی که داشت با فرمان (یا شایدهم خیانت) سرلشگر نخجوان اسلحه رابرزمین نهاد ودرمقابل دشمن غدارتسلیم شد.
درآخرین ساعات شب دوم شهریور سال 1320 سفیران روس وانگلیس به دولت ایران اطلاع دادند که بخاطرعدم توجه رضاخان به خواسته متفقین مبنی براخراج نیروهای آلمانی، ارتش 2 کشوربه شمال وجنوب ایران حمله خواهند کرد. این تصمیم درحالی گرفته شد که آلمان ومتحدانش (اسپانیا وایتالیا) وضعیت ناگواری را برای ارتش متفقین دراروپا فراهم کرده بودند وتنها راه رهایی ازاین شرایط،عبورازایران بود.
به فاصله چندساعت از زمین وهوا ودریا کشورما درمعرض تهاجم قرارگرفت. درشمال کشتیهای روسی با خشونت بندرانزلی را به توپ بستند وباعث کشته شدن سروان یدالله بایندر شدند. درجنوب هم مقاومت دلیرانه ای دربندرخرمشهر که پایگاه نیروی دریایی ایران به سرپرستی دریادارغلامعلی بایندربود صورت گرفت که درهمان ساعات اولیه بسیاری ازافسران جان باختند.
شهید غلامعلی بایندر فرزند دوم مرحوم علی اکبربایندر (پدر 3شهید) ازتیره ترکان آق قویونلو (بایندریه) بود که سال 1277 خورشیدی درتهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات متوسطه خودرا درمدرسه دارالفنون به پایان رسانیده و سال 1299 ازمدرسه نظام مشیرالدوله با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد.پس ازدریافت اولین نشان نظامی خود در اردوکشی مازندران وابرازشجاعت ونبرد با نیروهای متجاوز روسیه (درشمال کشور) به دریافت نشان ذوالفقارکه بالاترین نشان ارتش بود مفتخر گردید سپس درخرداد 1302 به فرانسه اعزام شد وتا سال 1307 طی مدت 5 سال دوره های دانشکده توپخانه «پوآتیه» ودانشکده تکمیلی «مونتن بلو» ودانشگاه جنگ فرانسه رابا موفقیت طی وبه کشور بازگشت.
درسال 1310 ودرشرایطی که با درجه سرگردی مسئولیت فرماندهی هنگ توپخانه لشگر یک مرکز راعهده داربود برای تشکیل نیروی دریایی ایران بهمراه یک گروه 200 نفری جهت آموزش به ایتالیا عزیمت وپس ازخاتمه آموزش بهمراه ناوهای خریداری شده جدید به کشور مراجعت ونیروی دریایی نوین ایران را درآبهای گرم خلیج همیشه فارس عملیاتی کرد. وی پس ازبازگشت به ایران درسال 1310 شمسی به سمت کفیل فرماندهی نیروی دریایی جنوب منصوب وعازم آنجا شد. حضور بایندر دراین منصب برای پاسداری ازحریم مرزهای آبی ایران بخصوص اروندرود اهمیت زیادی داشت. اروندرود درمقاطع زیادی ازتاریخ کانون اختلافات بین ایران با همسایگان غربی بود. براساس آخرین قرارداد منعقده بین ایران وپادشاهی عثمانی (قبل ازاستقلال عراق) مربوط به پروتکل 1292 هجری شمسی (مطابق با 1913 میلادی)که طی آن برای نخستین بار اروندرود ازدهانه آن وبطول 81 کیلومتر به دولت عثمانی واگذار و ورود اتباع ایرانی به اروندرود به منزله ورود به خاک عثمانی تلقی میشد تا اینکه دولت ایران پس ازاستقلال عراق وبه رسمیت شناختن دولت آن کشور طی یادداشتی به جامعه بین الملل ودولت عراق اعلام کرد که قراردادهای منعقده با دولت عثمانی ازنظرایران فاقد اعتبار است.
متعاقب این اعلام نظر روابط دوکشور روبه تیرگی نهاد ومذاکرات فی مابین آغازشد. دولت انگلیس که نقش عمده ای دراستقلال عراق داشت به منظور تأمین منافع گوناگون خود درهند وتسلط برخلیج فارس، با گماردن یک افسرانگلیسی به سمت رئیس بندر بصره وایجاد زمینه حضور وی درجلسات متشکله بین دو دولت ایران وعراق عملاً با دستیابی ایران به امتیازحاکمیت مشترک در اروندرود مخالفت کرد که نتیجه آن صدور عهدنامه جدیدی درسیزدهم تیرماه 1316 (مطابق با 1937 میلادی) بین ایران وعراق بود. درعهدنامه اخیرکه بازهم بانفوذ استعمارگرانه انگلیس تدوین شده بود خط تالوگ (خط عمیق رودخانه) دربخش کوچکی ازمسیر اروندرود بعنوان مرز مشترک معین شده وبقیه خط مرزی درحد کم عمق ساحل ایران منظور ومقرر شد که ظرف مدت یکسال قراردادی جهت تشکیل اداره مشترک اروندرود تنظیم وبه امضای طرفین برسد. رضاخان پس ازپذیرش عهدنامه وبدان جهت که درقرارداد اخیرالذکر امتیازات بیشتری ازدست ندهد طی حکمی فرمانده وقت نیروی دریایی (ناخدایکم غلامعلی بایندر) را بعنوان نماینده دولت ایران درامور دریایی به وزارت امورخارجه معرفی کرد.
ازمأموریتهای مهم بایندر دراین منصب سفر به جزیره تنب همراه گروهی ازافراد نیروی دریایی درسال 1313 شمسی بود. او ضمن بازدید ازآنجا رسماً به مقامات نیروی دریایی انگلیس مستقر درتنب اعلام کرد که این جزیره بخشی ازایران است. وی با این کار موجبات نگرانی واعتراض وزارت امورخارجه بریتانیا را فراهم آورد.درسال 1312 به دستور غلامعلی بایندرفرماندهی نیروی دریایی ایران ناو پلنگ به بندر باسعیدوی قشم رفته وبا پائین آوردن پرچم انگلیس، پرچم ایران رادراین جزیره به اهتزاز درمی آورد. این اقدام هیجان گسترده ای دربحرین وساحل جنوبی خلیج فارس ایجاد میکند اما انگلیسیها نیزساکت نمیشینند واعتراض گسترده وپیاپی را علیه دولت ایران اقامه میکنند. دراین میان رضاشاه وارکان حرب کل قشون نیزبه سرزنش بایندر میپردازند و وی را به دلیل اقدام ابتکاریش دراخراج انگلیسیها تختئه میکنند.انگلیسیها نیز ازفرصت استفاده کرده و ضمن بازگشت به باسعیدو، تبلیغات زیادی را علیه نیروی دریایی ایران به راه می اندازند. با این حال مقاومت دستگاه سیاست خارجی ایران منجر به خروج انگلیسیها از باسعیدو میشود ولی با تأکیدات رضاشاه بایندر ازادامه سیاست اعتراضی نسبت به انگلیسیها دست برمیدارد. به این ترتیب باوجود آزادی باسعیدو بخش دیگری ازخاک ایران یعنی بحرین کماکان دراشغال نظامی انگلیس باقیمانده وبایندر موفق به تداوم سیاستهای خویش نمیشود.
غلامعلی بایندر درسال 1315 درمقام اولین فرمانده نیروی دریایی نوین ایران به درجه ناخدایکمی (سرهنگی) نایل آمد ودرسال 1319 به درجه دریاداری (سرتیپی)رسید وبرابر مقررات ارتش ازتاریخ یک روز قبل ازشهادت به درجه دریابانی (سرلشگری) نایلشد.غلامعلی بایندر فرزند خانواده ای بود که دارای 5 فرزند پسر بودند. برادر بزرگتر وی به نام غلامحسین بایندر که اوهم ازافسران تحصیلکرده نیروی دریایی بود 11 سال پس ازشهادت غلامعلی درسمت سومین فرمانده نیروی دریایی ایران منصوب شد. 3 برادر کوچکترشهید دریابان غلامعلی بایندر که آنهاهم ازافسران برجسته ارتش ایران بودند به ترتیب عبارت بودند از:
- سرتیپ مهندس نصرالله بایندر (پسر سوم خانواده)
- شهید سرهنگ هوائی اسدالله بایندر (پسرچهارم خانواده)
- شهید ناوسروان مهندس دریایی یدالله بایندر (پسرپنجم خانواده)
چگونگی شهادت دریابان غلامعلی بایندر
شهید بایندر که 48 ساعت قبل ازشهادت علاوه برمسئولیت فرماندهی نیروی دریایی، به سمت فرماندهی کل منطقه جنوب خوزستان نیزمنصوب شده بود وتیپ مستقل مرزی را تحت امرداشت درساعت 04:00 بامداد روز سوم شهریور1320 با شنیدن صدای انفجار باسرعت ازمنزل خارج وبا استفاده ازقایق موتوری وزیر آتش مسلسل نیروهای مهاجم انگلیسی خود را به مقر فرماندهی رسانده وپس ازصدوردستورات لازم به افسران ستاد وفرماندهان به تلگرافخانه رفته وگزارش وقایع وهجوم نیروهای انگلیسی رابه تهران و اهوازمخابره میکند آنگاه درقرارگاه گردان مرزی عده ای را مأمورمقاومت دربرابرمهاجمین کرده وخود که مسلح به یک قبضه تفنگ برنو بود به اتفاق سروان ولی الله مکری نژاد که معاون فرمانده گردان یکم هنگ 8 توپخانه بود با اتوموبیل وازراه خشکی عازم خرمشهرشد تا ستاد فرماندهی عملیات رادرمنطقه حفار (که ازلحاظ نظامی موقعیت مناسبی داشت وبیش از 2قبضه توپ 105م.م وگروهی سربازدرآنجا مستقربودند) تشکیل دهد. اما چند دقیقه بعدازحرکت بانیروهای موتوریزه مهاجمین انگلیسی مواجه ودرحین مقاومت وجنگ وگریز با آنان درشرایطی که تلاش میکردند تا با استفاده ازپستی وبلندی منطقه خودرا به نهر جاسبی برسانند با رگبار مسلسل متجاوزان انگلیسی درحوالی پاسگاهی نزدیک بی سیم خرمشهر به شهادت رسیدند.
بایندر درروزگار نوجوانی دارای علایق ملی وسیاسی بود ازاینرو زمانیکه درمدرسه نظام مشیرالدوله تحصیل میکرد داخل فعالیتهای سیاسی شد وهمراه چندتن ازهمکارانش ازجمله عبدالله هدایت (بعداً ارتشبد) ورزم آرا (بعداً سپهبد ونخست وزیر) به عضویت حزب سوسیال دموکرات درآمد. دریاداربایندر باتوجه به اقامت چندساله درکشورهای اروپایی به زبانهای انگلیسی،فرانسه،ایتالیایی وترکی تسلط داشت وبه این زبانها بخوبی تکلم میکرد. وی مردی اهل مطالعه ومحقق ونویسنده بود.درایام اقامتش درجنوب به تحقیقات ومطالعات قابل توجهی درباره خلیج فارس دست زد که نتایج برخی ازآنها رابعداً منتشر کرد.آثارمکتوب شهید بایندرعبارتنداز:
- نقشه خلیج فارس (تهران-1310 شمسی)
- خلیج فارس (خرمشهر-1317 شمسی)
- جغرافیای خلیج فارس (تهران- 1319 شمسی)
- اصول دریانوردی
- آئین نامه های توپخانه (در 6 جلد)
- راهنمای ناوی
- مقالاتی درمجله ارتش
- دستور تیر توپخانه سبک
- آئین نامه مشق پای توپ کوهستانی
مقاومت جدی دیگرارتش ایران درشمال صورت گرفت.در آنزمان ناوسروان یدالله بایندر مسئولیت کفالت فرماندهی نیروی دریایی دردریای خزر رابعهده داشت. درسال 1320 بواسطه اسناد بدست آمده ازجاسوسان روسیه درارتش ایران،متوجه میشود که نیروهای روسیه قصد دارند با بهره گیری ازدرگیری جنوب ایران وتخلیه نیروهای نظامی شمال به ایران حمله کرده وشهرهای شمالی رامتصرف شوند.او درصدد دفاع برمیاید. وی ابتدا ازستاد فرماندهی درتهران کسب تکلیف میکند اما باوجود پاسخ مخابره شده مبنی برپرهیز ازدرگیری بعلت کمبود نیرو وعدم توان مقابله یک تنه تدابیر دفاعی را اتخاذ میکند. بایندر معتقد بود که مملکت به دست یک مشت بزدل اداره میشود واجازه نخواهد داد تاریخ اورا بعنوان یم خیانتکار یادکند.
وی بهمراه ناوی های جوان با دست خالی وقتی ستاد نیروی دریایی رشت ازفرماندهان فراری خالی شده بود جلوی بمب افکنهای دشمن سینه سپر کردند وازشهر ومیهنشان دفاع کردند. او با تنها ناو جنگی که دربندر انزلی وجودداشت بعداز 3 روز نبرد طاقت فرسا راه نفوذ ازطریق دریا را روی ارتش شوروی مسدود کرد. سرانجام بعداز 3 روز مقاومت توسط هواپیماهای ارتش شوروی هدف قرارگرفت. مزار وی دربندرانزلی درمحوطه گمرک بندر انزلی قراردارد.
نام و یاد تمامی شهدای راه میهن گرامی باد
محمدهزاری ویزنه تالش