صمد شجاعالدوله دشمن مشروطه
صمد شجاعالدوله دشمن مشروطه
صمد شجاعالدوله رئیس ایل مقدم مراغه بود و از دشمنان سرسخت مشروطیت. علت نامیدن ایل او به �مقدم� آن بود که افراد ایل او همیشه مقدم لشکر شاهی جنگ میکردند. خانواده اعتماد مقدم از اولاد او هستند.
در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادیالاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیعالثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی عین الدوله و صمد شجاعالدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد.
پس از اینکه عینالدوله از تصرف تبریز شکست خورد و عقب نشینی کرد پیروزی چشمگیری نصیب مشروطه خواهان گردید، اکثر شهرها و ازجمله مراغه به تصرف آنها در آمد. در این زمان محمدعلی شاه به صمدخان لقب شجاعالدوله داده و برای سرکوبی آذربایجان گسیل داشت. وی پس از رسیدن به مراغه بیداد را آغاز کرد و نخست برای زهر چشم گرفتن، روحانی طرفدار مشروطه سید محمدحسن مقدس را با شکنجه بقتل رسانید و طرفداران مشروطه را کشته و یا زندانی نموده و از صاحبان ثروت مقادیر زیادی پول گرفته و تبعیدنمود.
وی پس از تهیه نیرو به طرف تبریز حرکت و در اولین زدوخورد در ناحیه �خانقاه� شکست سختی به قوای مشروطه وارد آورد. وی پس از برپایی اردو در محله قراملک تبریز در غرب شهر جنگ خونین تبریز را آغاز می نماید. در ادامه جنگ از شهریور ماه ۱۲۸۷ ( رجب ۱۳۲۶ قمری )الی آخر فروردین ۱۲۸۸ مدام در جنگ و محاصره تبریز شرکت داشت ودر هر سه حمله بزرگ خود یعنی جنگ حکماوار(حکمآباد)، جنگ ساریداغ، وجنگ آناخاتون برای فتح شهر ناکام ماند.
حکومت در تبریز
به بهانه رد اولتیماتوم دولت روس از طرف مجلس، قوای روس در تاریخ ۲۹ ذیحجه ۱۳۲۹ ( مطابق ۲۹ آذر ۱۲۹۰) شهر تبریز را مورد هجوم و اشغال قرار دادند و در روزهای بعد پس از اشغال کامل و درهم شکستن مقاومت مجاهدین، صمدخان را به حکمرانی و فرمانفرمائی تبریز گماشتند.
روسها بکمک شجاعالدوله، نزدیک به۱۰۰ نفر از سران و مبارزان مشروطه ومجاهدین را شکنجه واعدام کردند که در میان آنها ثقةالاسلام تبریزی و حاج علی دوافروش، پسر علی موسیو و دیگران بودند. اما فجیع ترین وحشیگریها را شجاعالدوله انجام داد مثل کشتن با شکنجه و سربریدن و شقه کردن اجساد کشتهها.
مرگ در تفلیس
زمانی که ترکهای عثمانی به آذربایجان حمله کردند، صمدخان را مجدداً به فرماندهی قشون به جنگ فرستادند ولی شکست خورده و به تفلیس بازگشت و کمی بعد در همانجا با بیماری سرطان فوت نمود. سردار ناصر (اسکندر مقدم مراغه)(برادر زاده اش) جنازه او را به ایران آورد و در مراغه در مقبره خانوادگی دفن نمود..