ایادی به روایتی دیگر شمامه ملکزاده
اشاره: در شماره قبل با زندگی و اعمال و رفتار سیاسی عبدالکریم ایادی از عمال رژیم پهلوی آشنا شدیم . در ادامه آن مطلب می پردازیم به گزارش برخی از کارگزاران رژیم شاه که ایادی را از نزدیک می شناختند.آنچه می خوانید گزارش یکی از سرکردگان ساواک در مورد ایادی است که در سال های اخیر مطرح شده است. طبیعی است که این مطلب با ملاحظاتی همراه باشد. باید توجه داشت که این گفتار هم مثل بخش های قبلی نیازمند تاملات چندباره اهل تحقیق است.
ضمیمه فرهنگی
***
در مورد سپهبد ایادی، مختصراً میتوانم بگویم که سمت رسمی او پزشک مخصوص پادشاه بود ولی چندین و چند سمت دیگر را نیز یدک میکشید. امور بهداری ارتش را زیر نظر داشت، در شیلات جنوب همهکاره بود، اتکا (تدارکات ارتش) تحت نفوذ و اختیار او بود و در خرید دارو برای وزارت بهداری و بیمههای اجتماعی دخالت علنی داشت و از این سمتها و موقعیتها به انحاء مختلف سواستفاده میکرد.
زمینخواری نیز یکی از مشغولیات پولساز او بود. در سراسر کشور به میزان وسیعی اراضی مختلف شهری، بایر و جنگلی خریده و یا شرخری کرده بود و با اینکه در ۱۰ سال آخر بهای این اراضی به شدت بالا گرفته بود، حاضر به فروش آنها نبود!! دکتر باستان (استاد دانشگاه) در بعضی از این اراضی با او شریک بود و شکایت داشت که: «برخی زمینهای اطراف تهران را با یکدیگر به قیمت متری ۱۰ تومان خریدهایم و اکنون قیمت آنها متری ۱۰۰۰ تومان شده است و من میخواهم این زمینها فروخته شود و ایادی موافقت نمیکند و میگوید باز هم گرانتر میشود و مانع فروش است.» ایادی تمام این اراضی را در ایران به جای گذاشت و از کشور خارج شد. ایادی در بسیاری از استانهای مختلف کشور، حتی در بندرعباس نیز صاحب زمین بود.
در زمان واگذاری اراضی ملی شده جنگلی در شمال، به وسیله ناصر گلسرخی (وزیر منابع طبیعی) قطعه زمینی در مقابل تأسیسات متلقو که متعلق به جوانشیر صاحب متلقو بود، ملی شده و این قطعه ۱۰ هکتاری به ایادی واگذار شده بود. (متولد ۱۳۰۲ تهران. سال ۱۳۴۶ وزیر شد و ۱۳۶۸ درآمریکا در عسرت و تنگدستی درگذشت.)
ایادی در همه سفرهای خصوصی شاه (مثلاً به سنموریتس) همراه شاه بود و همه هزینهها از طرف شاه به وسیله او پرداخت میشد!! او فردی بخیل و گداصفت و تنگنظر بود و بارها افتخار میکرد که شاه هم متوجه این خصلت او شده است! او در یک خانه کوچک قدیمی در خیابان جامی مقابل خیابان پاستور (نزدیک دفتر نخستوزیر) اقامت داشت و مطب او نیز در همان خانه بود که البته بیماری را نمیدید و فقط کسانی که با او ارتباط مالی داشتند در آنجا با او ملاقات میکردند.
در سفرهای خارجی چون از دفتر مخصوص، فردی همراه شاه نبود. دستورات شاه به مقامات نظامی و غیرنظامی در ایران، به وسیله ایادی ابلاغ میشد و جوابها نیز به وسیله او به عرض میرسید و این امر به او، قدرت فوقالعادهای میداد.
به همین علت، غالب رجال سیاسی و امرا ارتش از ایادی واهمه داشتند زیرا گاه و بیگاه نشان میداد که دشمنی او تا چه میزانی میتواند برای کسانی که او با آنها روابط غیرحسنه دارد، گران تمام میشود.
با این که شاه هیچگاه مسائل سیاسی را با ایادی مطرح نمیکرد و حتی در مسائل دیگر نیز او فقط به عنوان واسطه ابلاغ اوامر، انجام وظیفه میکرد ولی وی از همین فرصتها نیز میتوانست استفاده و یا سواستفاده لازم را بکند. او برای یکی از دوستان خود تعریف کرده بود: یک بار در سنتموریتس تلگرافی از طرف هویدا (نخستوزیر) برای شاه رسید که در جریان بررسی لایحهای در مجلس، وکلا مادهای به یک قانون مربوط به اراضی شهری اضافه کردهاند که در صورت ورود اراضی خارج محدوده به محدوده شهری، مالکین این اراضی موقع فروش این اراضی باید ۸۰% بهای افزوده شده به اراضی را به دولت بپردازند. ایادی میگفت: «من که این تلگراف را برای شاه که مشغول اصلاح صورت بود، میخواندم، افزودم که قربان اگر قرار باشد مالکین ۸۰% ارزش افزوده را به دولت بپردازند، چیزی برای آنها باقی نمیماند! و شاه گفت که بگویید: ۷۰% را بپردازند!».
دلالان کالاهای خارجی (مخصوصاً سوئیسیها و فرانسویها) ایادی را خوب میشناختند و میدانستند برای فروش کالاهای آنها به سازمانهای دولتی، ایادی میتواند یک مهره کارساز باشد. کمپانی بزرگ «برون باوری»، یکی از این شرکتهای بزرگ بود که با ایادی و امیرهوشنگ دولو مرتبط بود و برای گرفتن مقاطعات بزرگ از این دو نفر استفاده و کمیسیونهای قابل توجه به آنها پرداخت میکرد. شخصی به نام «کلر» بارها توانسته بود به دست دولو و ایادی در ایران، کارهای بزرگی را بگیرد. این کمپانی مخصوصاً با وزارت نیرو بیشتر سر و کار داشت که گاهی حجم معاملات به صدها میلیون دلار میرسید.
در یک معامله کوچک برونباوری با وزارت نیرو، بر حسب اتفاق مسایلی پیش آمد که ارتباط ایادی و دولو را با کلر فاش ساخت.
گزارشی به ساواک رسید که وزارت نیرو برای ساختن نیروگاهی در حوالی قزوین با اعتبار حدود ۵۵ میلیون تومان با شرکت ساختمانی (تابیران) همان شرکتی که قصد داشت مقاطعه برج دوم آریا شرایتون را انجام دهد، قراردادی امضا کرده است. از این مبلغ حدود ۳۵ میلیون تومان (در حدود ۵ میلیون دلار) آن خرید وسایلی از شرکت برونباوری است و بقیه ۲۰ میلیون مربوط به هزینههای ساختمانی و نصب دستگاههاست و با امضای این قرارداد است مبلغ ۵ میلیون تومان به مهندس ناظر برق منطقهای تهران پرداخت شود. مبلغ ۱ میلیون و پانصد هزار تومان آن را باید شرکت تابیران پرداخت میکرد و ۳ میلیون و پانصد تومان بقیه را بایستی آقای کلر ترتیبی بدهد که در سوییس به حساب مهندس ربیعی (یکی از اعضای هیأت مدیره شرکت تابیران) ریخته شود تا او ترتیب پرداخت آن را به مهندس ناظر بدهد. گزارش حاکی بود چون کار امضای قرارداد تمام شده برای پرداخت یک میلیون و پانصد هزار تومان یک فقره چک به وسیله ربیعی به مهندس ناظر پرداخت گردیده است.
این گزارش جهت پیگیری به دفتر ویژه اطلاعات و از آنجا به بازرسی شاهنشاهی فرستاده شد. نماینده بازرسی شاهنشاهی از ساواک اطلاعات اضافی خواست و ساواک حتی نوار بعضی از مکالمات را که در زمینه پرداخت این رشوه ضبط گردیده بود به او داد.
نماینده بازرسی شاهنشاهی حدود ۳ ماه روی این پرونده کار کرد و روزی به ساواک مراجعه کرد و گفت: «ما تحقیقات زیادی کردهایم و اعضای هیأت مدیره شرکت را حضار و چندین بار تحقیق کردهایم و آنها توانستهاند توضیحات کافی و قانعکننده به ما بدهند که برای امضاء قرارداد، رشوهای نپرداختهاند و ما اکنون در نظر داریم گزارشی تهیه و به عرض شاه برسانیم که چنین گزارشی از ساواک رسیده بود و نتیجه تحقیقات منفی بوده است»، نماینده ساواک اطمینان میدهد که این گزارش ۱۰۰% صحیح است و طرز تحقیق درست نبوده و متهمین آنها را جدی نگرفتهاند و اگر آنها چنین گزارشی به شاه بدهند ساواک گزارش خواهد کرد که بازرسی شاهنشاهی نتوانسته حقیقت را روشن کند و اجازه خواهند خواست خودشان وارد عمل شده و مسأله را روشن و سپس در اختیار آنها قرار دهند. نماینده بازرسی شاهنشاهی که همیشه به اتفاق افسر دفتر ویژه اطلاعات به ساواک مراجعه میکرد، اظهارات نماینده ساواک را به ارتشبد فردوست که ریاست هر دو سازمان بازرسی شاهنشاهی و دفتر ویژه اطلاعات را به عهده داشت گزارش و فردای آن روز آمد و گفت: «تیمسار فردوست گفتهاند که اگر ساواک چنین نظری دارد اینکار را مشترکاً با همکاری بازرسی شاهنشاهی انجام دهد.
دو نفر از ساواک مأمور شدند با نماینده بازرسی شاهنشاهی همکاری کنند. فردای آن روز ۳ نفر از اعضای هیئت مدیره شرکت تابیران هر یک بهطور جداگانه بازداشت و به یکی از ساختمانهای ساواک هدایت شدند. نمایندگان ساواک به آنها تفهیم کرده بودند که مدارک کافی درباره اعمال آنها در دست است و ما میدانیم که شما برای گرفتن این مقاطعه ناچار شدهاید به مأمورین رشوه بپردازید چنانچه واقعیت امر را بگویید، سعی خواهیم کرد به شما کمک کنیم ولی اگر بخواهید کتمان کنید با مدارک کافی که علیه شما موجود است شدیداً تحت تعقیب قانونی قرار خواهید گرفت. آنها همگی به جریان امر اعتراف و جزییات را تشریح کرده بودند و پس از نوشتن اعترافات خود همان روز آزاد شدند.
گزارش کار که به ارتشبد فردوست داده شد، گفته بود بهتر است هیأت مدیره شرکت تابیران ۵ میلیون تومانی را که قرار بوده به مهندس ناظر و قائم مقام برق منطقهای تهران بپردازد به وزارت نیرو در قرارداد تخفیف بدهند و آنها تعقیب قانونی نشوند. نظر پرویز ثابتی را پرسیدند و او گفت: «من مسئولیتی در این موارد ندارم ولی به عقیده من آنها مسئولند و طی ۲ ماه تحقیقات بازرسی شاهنشاهی نیز حقیقتگویی نکردهاند و چون اکنون خود را مواجه با ساواک دیده و با مدارک روبرو شدهاند ناچار گشتهاند، اعتراف کنند لذا باید تعقیب شوند و حداقل مهندس ناظر و قائم مقام برق منطقهای تهران بایستی تحت پیگرد قرار گیرند ولی فردوست نظر خود را اجرا و از هیأت مدیره شرکت نامهای حاکی از ۵ میلیون تومان تخفیف، اخذ و به دولت داد ولی متهمین
تحت تعقیب قرار نگرفتند.
ساواک در جریان تحقیقات متوجه میشود اعضای هیات مدیره شرکت پس از آن که به بازرسی شاهنشاهی احضار شده بودند جریان را با آقای کلر مطرح و ابراز نگرانی نموده بودند که مقامات بازرسی شاهنشاهی از اینکه شرکت برون باوری قرار است
۳ میلیون و پانصدهزار تومان از رشوه را بپردازد آگاهی پیدا کردهاند و افشای این قضیه نه تنها شرکت تابیران را به دردسر خواهد انداخت بلکه شرکت برون باوری و شخص کلر نیز در خطر است و از او خواسته بودند با روابطی که با سپهبد ایادی و امیرهوشنگ دولو دارد، در این باره اقداماتی به عمل آورد.