تقی ارانی
تقی ارانی فعال سیاسی کمونیست و ناشر ایرانی و آغازگر فکری حزب توده در ایران بود.وی از اعضای برجسته گروه ۵۳ نفر بود که از اواخر سال ۱۳۱۵ تا اوایل سال ۱۳۱۶ به تدریج دستگیر و در زندان موقت تهران و قصر زندانی شدنداین گروه که به گروه ۵۳ نفر معروف شدند متهم بودند که از مرام اشتراکی و کمونیستی پیروی میکنند. اعضای گروه ۵۳ نفر تا پیش از دستگیری با هم ارتباطی نداشتند و این نام پس از دستگیری به آنها اطلاق شد. آنها عمدتاً زیر شکنجههای جانکاه مأموران اداره آگاهی (تأمینات) شهربانی رضاشاهقرار گرفتند و با پروندههایی که برای آنها ساخته شد به زندانهای درازمدت محکوم و راهی زندان قصر شدنددکتر تقی ارانی در ۱۳ شهریور ۱۲۸۲ خورشیدی در تبریز زاده شد و بین روزهای ۱۰ تا ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به طرز مشکوکی در زندان درگذشت.
ارانی دانشآموخته دانشگاه برلین بود و در ۲۸ آذر ۱۳۰۷ خورشیدی از رساله دکتری خود تحت عنوان «خواص احیاکننده اسید هیپوفسفری» دفاع کرد. ارانی پس از گذراندن یک دوره چندماهه در رشته شیمی تسلیحاتی، در نیمه دوم سال ۱۳۰۸ به ایران بازگشت و مدتی را نیز در مدارس قدیم ایران تحصیل کرده بود. مطالعات ارانی در زمینه علوم طبیعی و تجربهگرا هسته اولیه تفکر ماتریالیستی را در وی به وجود آورد.
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در آلمان در اواسط سالهای جنگ جهانی اول، یک گروه کوچک از روشنفکران ایرانی «مجله کاوه» که علیه دشمنان آلمان و برای استقلال ایران فعالیت میکرد، منتشر کردند. بعد از شکست آلمان در جنگ اول جهانی (۱۹۱۸-م)، گروه نویسندگان دوره اول مجله «کاوه» شامل: محمد قزوینی، محمدعلی تربیت، ابراهیم پورداود، حسین کاظمزاده ایرانشهر، فضلعلی مجتهد تبریزی، محمدعلی جمالزاده وحسن تقیزاده به جز جمالزاده و تقیزاده، بقیه متفرق شدند. تقی ارانی که از طرف دولت به آلمان اعزام شده بود پس از ورود به برلین به مدت دو سال از فعالین گروه ناسیونالیستهای افراطی بود و با مجله ایرانشهر و نامه فرنگستان همکاری داشت.تقی ارانی سه سال بعد از جدایی از جریان ناسیونالیستی افراطی، در کتاب «پسیکولوژی فردی» درباره تغییر و تحول فکری در انسان چنین مینویسد:«هیچ قضیه را نمیتوان عاری از شرایط زمان و مکان و شخص متفکر تحقیق نمود. از طرف دیگر حالت شعور، هوشیاری و دانستن از خود دائماً تغییر میکند. خود اجتماعی من در چند سال پیش با اکنون فرق دارد…»تقی ارانی در سالهای بعد به این دوره از فعالیتهای سیاسی خود در مجله «دنیا» دوره اول، خرداد ۱۳۱۴ چنین اشاره میکند:«برحسب تقاضای سن و محدود بودن معلومات بد محیط چنانکه از مقالات مجله «ایرانشهر» و مجله «فرنگستان» برمیآید، تابع این جنبش بودم و با دوستان خود به فارسی ویژه مکاتبه میکردم که به یادگار افکار ایام جوانی خود نگاهداشتهام.»فعالیت سیاسی تقی ارانی هنگام اقامت وی در آلمان (۱۳۰۸–۱۳۰۱ شمسی) با پایهگذاری «فرقه جمهوری انقلابی ایران» در سال ۱۳۰۴ شمسی وارد مرحله جدیدی شد.ارانی در آلمان با همکاری فریدریش روزن مستشرق و ادیب آلمانی کتاب «شرح ما اشکل مصادرات کتاب اقلیدس» را تألیف کرد و در مقدمه این کتاب چنین نوشت:«به جاست که در این رساله ابتدا نام «روزن» برده شود. دکتر فریدریک روزن از دوستداران آثار شرق بود. اگرچه اشتغال رسمی او امور دیپلماسی بود و مدتی هم سمت وزارت امور خارجهآلمان را داشت و به طور فرعی در فن مستشرقی قدم میگذاشت معذالک کتاب مفید انتشار دادهاست که از آن جمله ترجمه نظمی رباعیات خیام به آلمانی، رساله «هاروت و ماروت»، «ایران در بیان و تصویر»، چاپ فارسی رباعیات و غیره میباشد. او در انتشار کتاب حاضر کمک مفیدی کردهاست. از دهسال قبل که نگارنده، این رساله را استنساخ کردهام تا یک ماه پیش این دوست پیر انتظار انتشار رساله را داشت ولی این وقتی طلوع میکند که او تازه غروب کردهاست. میتوان فهمید که تأثیر این پیشآمد چقدر قلب مرا سنگین نمودهاست.»
تأسیس فرقه جمهوری انقلابی ایران
«فرقه جمهوری انقلابی ایران» در پاییز سال ۱۳۰۴ خورشیدی به کوشش تقی ارانی که جزو گروه شصت نفری دانشجویان اعزامی بود با همکاری مرتضی علوی و احمد اسدی بطور غیرعلنی پایهگذاری شد.
پس از خلع احمدشاه قاجار، این فرقه در سال ۱۳۰۴ بیانیهای به شرح زیر خطاب به ملت ایران صادر نمود:«ملت ایران! وقتی که از راه دور به این سرزمین پر از بدبختی و فلاکت نگاه میکنیم چند میلیون مردم اسیر به نظر ما میرسد که همه گرفتار فقر و فلاکت و همه اسیر پنجه چپاول و غارتگری هستند. تاجر و کاسب ایران، دهقان و زارع ایران و آن اردوهای بزرگی که از هستی ساقط شده در کوچه و بازار به گدایی مشغولند همه اینها در زیر شکنجه و ظلم جان میدهند… چطور میشود حکومت ملی دایر کرد؟ هزاران قلب شجاع در این فکر و در این خیال در حال ضربان است. وقتی که شخص با عزت به این جمله مقدس فکر میکند، قربانیهای رشید ایران را در نظر میآورد که برای آزادی ایران و خلاصی ملت از دست این طبقه ظالم جنگیدهاند... ملت ایران باید خیلی از این قربانیها در آستانه آزادی تقدیم کند… به ملت ایران سلام! بهآزادیخواهان ایران سلام! به جهانگیرخان و محمدتقی خان سلام! امضاء: کمیته مرکزی فرقه جمهوری انقلابی ایران»جزوه «بیان حق» مهمترین بیانیه فرقه جمهوری انقلابی ایران است که در ۳۹ صفحه به سال ۱۳۰۶ در برلین منتشر و در ایران و اروپا پخش شد. این بیاننامه به زبان فرانسه ترجمه شد و در اختیار جراید و سازمانها و حزبهای سیاسی قرار گرفت.
فعالیت در ایران-ارانی از نخستین سال ورود به ایران تلاش کرد با روشنفکران برجسته کشور تماس برقرار کند. آشنایی او با نیما یوشیج، احمد کسروی، شهیدزاده و طاهر تنکابنی نمونه بارزی از تلاشهای او است. تدریس در دبیرستانهای شرف، ثروت، معرفت و مدرسه صنعتی و تماس روزانه با دانش آموزان و دانشجویان زمینه مناسبی برای فعالیت و روشنگری به وجود آورده بود. وی در این دوران به تدریج به تجدید چاپ و تکمیل کتابها و رسالههایی که در برلین منتشر کرده بود همت گماشت و بخشی از کتابهای درسی را بطور رایگان در اختیار محصلین بیبضاعت قرار میداد. ارانی در جهت شناساندن میراث فرهنگی و تمدن ایران به جهان کارهای ارزشمندی در انتشار متون کهن انجام داد، از جمله:«وجه دین» اثر ناصرخسرو قبادیانی//رساله خیام//رباعیات خیام و بدایع سعدی
ارانی در دوران نوجوانی به مدرسه طلبگی رفته بود و بعدها در بررسی روانشناسی قشرهای مختلف اجتماعی، قشر روحانیون ایران را به مثابه یک صنف از طبقه اجتماعی که دارای منافع مشترک هستند مورد ارزیابی قرار میدهد. ارانی معتقد بود: «مذهب با آن که حقیقتاً دائماً در تغییر است، معتقدین و پیشوایان آن، آن را جامد و دائماً صحیح و لایتغیر میدانند. اما مذهب مطابق با معلومات زمان اصلاح میگردد؛ ولی دیگر «مذهب اصلاح شده» آخرین درجه ترقی مذهب است. ظهور طبقه روحانیون نیز مانند طبقات دیگر برحسب طبیعت خودِ هیئت جامعه بوده و به مجرد این که تاریخ، وجود آنها را نالازم دانست ضعیف شده و به خودی خود از میان رفتهاند. عقاید آنها که خود هم مانند عموم معتقد بودهاند، عقاید عمومی و مناسب با درجه تمدن زمان بودهاست. ممالکی که رو به ترقی میباشند مذهب را از حکومت جدا مینمایند.» (پسیکولوژی ارانی)مجله دنیا، یکی از آثار مبارزه فکری ارانی است، که آنرا به همراهی ایرج اسکندری و بزرگ علوی انتشار داد.
دکتر تقی ارانی بین روزهای ۱۰ تا ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به طرز مشکوکی در زندان درگذشت اولیای بهداری زندان گواهی دادند که او در اثر ابتلا به بیماری تیفوس (که بیماری بسیار شایع زندانهای عصر رضاشاه بود) جان خود را از دست دادهاست. ماجرای مرگ دکتر ارانی را از لابهلای نوشتههای بزرگ علوی دنبال میکنیم که خود از یاران او بود و جزو ۵۳ نفری محسوب میشد که در زندان قصر محبوس بود و بعدها خاطراتش را در کتابی به همین نام ” پنجاه و سه نفر “ منتشر کرد:... مرگ دکتر ارانی از آن مصیبتهایی است که کلیه کسانی که در زندان بوده و نام او را شنیده یا یک بار او را در سلولهای مرطوب کوریدورِ (راهرو) سه و چهار زندان موقت دیده بودند هرگز فراموش نخواهند کرد… روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ نعش دکتر ارانی را به غسالخانه بردند. یکی از دوستان نزدیک دکتر ارانی، طبیبی که با او از بچگی در فرنگستان معاشر و رفیق بود، نعش او را معاینه کرد و علایم مسمومیت را در جسد او تشخیص داد. مادر پیر دکتر ارانی، زن دلیری که با خون دل وسایل تحصیل پسرش را فراهم کرده، روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ لاشه پسر خود را نشناخت. بیچاره زبان گرفته بود که این پسر من نیست. این طور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند. همین مادر چندین مرتبه دامن پزشک معالج دکتر ارانی را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا برای پسرش بفرستد. دکتر زندان در جواب گفته بود که این کار میسر نیست. برای آنکه به من دستور دادهاند که او را درمان نکنم ارانی در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شدهاست.
حزب توده مدتها حزب توده ایران، دکتر تقی ارانی را بنیانگذار حزب خود اعلام کرده و او را به عنوان «شهید حزب» معرفی میکرد. در تحقیقاتی که اخیراً توسط «حمید احمدی» انجام گرفته، این ادعا مورد تردید قرار گرفته.شایعه عضویت در حزب کمونیستاظهار نظر اردشیر آوانسیان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در آن ایام ماهیت شایعه عضویت ارانی در حزب کمونیست را روشن میکند. آوانسیان مینویسد:آنچه بطور حتم یادم مانده است ارانی ابداً با ما تماس نگرفت. ارانی که به ایران آمد با ما کار نمیکرد. چون من عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بودم و در تهران بسر میبردم، همه افراد چه در تهران و چه ولایات را شناخته با آنها تماس و ارتباط داشتم
توجه سیاسی دکتر تقی ارانی به هنگام حضور در آلمان، معطوف به برنامههای فرقه جمهوری انقلابی ایران بود. به همین واسطه نیز با محافل چپ اروپایی مرتبط شد در واقع ارانی از طریق احمد اسدی (اسدُف) با مرتضی علوی آشنا شد و مرتضی علوی حلقه ارتباطی ارانی و اساساً دانشجویان ایرانی (فعال در اروپا) با اندیشهها، نهادها و گروههای چپ اروپایی و جهانی بود. ارانی بعدها در بازجوییهای اداره سیاسی شهربانی چنین میگوید:من اولین دفعه کلمه مارکسیسم و کمونیزم را در سال ۱۳۰۲ از (اسدُف) شنیدم. پس از وی دومین کسی که کمونیست را از او شناختم مرتضی علوی بود. مانیفست کمونیسم را از علوی گرفتم
آشنایی و همکاری این سه نفر (اسدی، ارانی و علوی) به پایهگذاری «فرقه جمهوری انقلابی ایران» انجامید این فرقه در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به دنبال خلع احمد شاه و ایجاد حکومت موقت، بیانیهای را خطاب به ملت ایران منتشر کرد. آنها علیه تاجگذاری رضا شاه و سلطنت وی نیز اقداماتی را انجام دادند. فرقه در دسامبر ۱۹۲۷۷ میلادی در کنگره بروکسل با «سلیمان میرزا اسکندری»، رهبر حزب سوسیالیست ایران ارتباط برقرار کردهمچنین در پاییز سال ۱۳۰۶ جزوهای با عنوان «بیان حق» انتشار داد.
بی تردید «فرقه جمهوری انقلابی ایران» تحت تأثیر اندیشه کمونیسم بود. ارتباط اعضای این فرقه و کنگره بروکسل این امر را تأیید میکند. همچنین محمد بهرامی دیگر عضو این فرقه، در آن سالها عضو حزب کمونیست آلمان بود، و از این طریق با «کمینترن» رابطه داشت ایرج اسکندری نیز که سابقه همکاری با این فرقه را داشت، این گروه را دارای ایدئولوژی کمونیستی دانسته و از آنان با عنوان نخستین گروه دانشجویان کمونیست نام میبرد با این وجود جریان کمونیستی جهانی، نسبت به فرقه نظر مثبتی نداشت. تا جایی که «کمینترن» و «حزب کمونیست ایران»، ارانی و اعضای مرکزی «فرقه جمهوری انقلابی ایران» را به مثابه یک جریان سیاسی راست و طرفدار جمهوری دموکراسی بورژوایی، به شدت زیر آماج انتقاد قرار میدادندبنابر این اگر چه ارانی و یارانش در این دوره متأثر از اندیشه کمونیسم بودند اما وابستگی سیاسی ای نسبت به این جریان نداشتند؛ لذا از طرف کمینترن و حزب کمونیست ایران مورد شماتت قرار گرفتند. به بیان دیگر اگر چه ارانی همواره به بنیادهای نظری و سیاستهای کلان کمونیسم توجه داشت اما متأثر از شناخت و دغدغههای خود به آن اصول و مبانی توجه و عمل میکرد