رضا شمس آبادی» سربازی که در اوج نامداری ناکام ماند!
رضا شمس آبادی»
سربازی که در اوج نامداری ناکام ماند!
رضا سربازی است مسلمان و با ایمان که در روستای نوش آباد درسال1319 به دنیا آمد...

رضا شمس آبادی در ۹ اردیبهشت سال ۱۳۲۱ در قلعه شمسآباد نوشآباد به دنیا آمد. پدر وی علی اکبر که از شهرستان آران و بیدگل بود و مادرش سیده منور نام داشت.
رضا سربازی است مسلمان و با ایمان که در روستای نوش آباد درسال1319 به دنیا آمد.وی دوران کودکی خود را در شمس آباد ومحله ورقاده نوش آباد شهرستان کاشان گذراند.شهید شمس آبادی از یک خانواده فقیر بود.وی درکودکی به مادرش در دروچینی وخوشه جمع کنی کمک می کرد.بعد از مدتی به صورت شبانه مشغول تحصیل شد.درسن 14سالگی پدر خود را از دست داد.
شمسآبادی در سن ۲۳ سالگی پس از اینکه چند بار معافی موقت گرفت به سربازی اعزام شد. وی تلاش زیادی کرد تا در گارد جاویدان شاه استخدام شود ولی به عنوان سرباز لشکر گارد شاهنشاهی در انجام وظیفه مشغول شددرسال 1339زمانی که دکتر امینی عامل امپریالیسم به کاشان می آیدتصمیم می گیرد او را ترور کندلذا با تهیه یک شیشه اسید نقشه خود را عملی می کند اما متاسفانه شیشه اسید به اتومبیل دکتر امینی اصابت می کند.
شمس آبادی درقیام15 خرداد شرکت داشت واین قیام تاثیر فراونی بر وی داشت. اودر سن23 سالگی پس از اینکه چند بار معافی موقت گرفت به سربازی اعزام شد ودر طول خدمت به نگهبانی کاخ مرمر منصوب شد. رضا با دیدن جنایتهای محمدرضاشاه تصمیم به اعدام انقلابی وی گرفت. بدین منظوررضا شمس آبادی درصبح21 فروردین سال1344 پست خود را ترک می کند ودر مقابل در ورودی کاخ قرار می گیرد ولی با تاخیر چند دقیقه ای شاه نقشه او درست در نمی آید ولی او هنوز مصمم است.استوار بابایی که در پشت درختی پنهان شده او را مورد هدف قرار می دهد ولی شهید شمس آبادی با استقامت تیرها را به جان می خرد وموفق به کشتن بابایی می شود. ولی دوباره با استوار ایت لشگری روبه رو میگردد وپس از جنگ تن به تن موفق به نابودی او می شود. در این موقع شاه خائن به سمت دفتر کار خود می گریزد واز تیررس خارج می شود.
خانواده شمس آبادی، روستاییانی تنگدست بودند که از راه کشاورزی معیشتی روزگار میگذراندند این پایگاه اجتماعی و اقتصادی، و بیعدالتیهایی که با بروز اصلاحات ارضی نه تنها کاهش نیافت، بلکه گسترده تر نیز شد، در کنار دغدغههای مذهبی او میتواند زمینه ساز چنین تصمیمی باشد.
عزیمت او از کاشان به تهران ــ شهری بی در و پیکر و درگیر مدرنیزاسیون غربگرایانه شاه ــ در اوایل دهه 1340 نیز نوعی کنده شدن از پایگاه پیشین و بی ثباتی در پایگاه جدید را به همراه داشت. چنین وضعیتی در کنار خاطره سرکوب خونین قیام پانزدهم خرداد 1342 و شکست تلخ بیستوهشتم مرداد 1332، دست به دست هم داد تا او چنین اقدامی را انجام دهد.
شمس آبادی فردی مذهبی بود که با پایبندی به عبادات شناخته میشد و در اجتماعات مذهبی حضور فعالانه داشت؛ همچنین او در قیام 15 خرداد نیز در پخش اعلامیههای امام خمینی در کاشان مشارکت کرده بود محل دفن پیکر او هیچ گاه معلوم نشد، اما هم اکنون سنگ یادبود او در «امامزاده محمد بن زید» نوش آباد و نیز گلزار شهدای کاشان نصب شده است.
دولت در پی حادثه کاخ مرمر، 14 نفر از جمله نیکخواه و دوستانش را بازداشت و محاکمه کرد در جریان محاکمه، دخالت مستقیم این افراد در جریان ترور ثابت نشد، امّا مشخص شد که «متهمین در جلساتی که با هم داشتهاند و یکی از آنها در هتل پالاس تهران بوده، شاه و رژیم را محکوم کردهاند. میانگین سن دستگیرشدگان 27 سال بود. همگی به خانوادههای متوسط تعلق داشتند. نیمی از آنها یا معلم یا دانشجو بودند و بیشتر از مکتب مارکسیسم لنینیسم هواخواهی میکردند».
جدا از ابهامات زندگی و عملکرد شمس آبادی، سرنوشت نیکخواه نیز قابل توجه و تأمل بود. او پس از سه سال با درخواست شخصی و حضوری عفو از شاه، توانست حکم خود را از حبس ابد به 10 سال کاهش دهد؛ پس از آن نیز با مصاحبههای مکتوب و حضوری در زندان و اعلام ندامت از اقدامات گذشته و طرد حرکات چپ گرایانه و خشونتآمیز آزاد گردید.
فضای بسته سیاسی پس از این دو واقعه که امکان هرگونه مشارکت مسالمت آمیز را از اقشار مختلف جامعه میگرفت نیز در تشدید این وضعیت موثر بود؛ اقدامی که اگر چه با جان سالم به در بردن شاه از مهلکه همراه بود امّا به انسداد بیشتر و امنیتی شدن فضای سیاسی کشور منجر شد و سرانجام در بهمن 1357 به انفجار انقلاب انجامید.
پی نوشت:
1- خبرگزاری فارس
2- سایت بسیج دانشجویی دانشگاه کاشان
محمدهزاری ویزنه تالش