گروههای قومی گیلان
گروههای قومی گیلان
مردم گالش نیز در جنوب استان و در روستاهای رودبار و اطراف کوه درفک در بخشهای عمارلو، خورگام و دیلمان تا سیاهکل ساکن هستند. بنا به نظر کنت دوگوبینو آنها را از بازماندگان دربیک ها و قوم آمارد هستند که در اطراف کوه درفک ساکن بودند. بنا بر این نظریه، نام درفک نیز قبلاً دروپک بوده که به مرور زمان به درفک تغییر یافتهاست. آثار باستانی مانند تصویر حکاکی شدهٔ سرباز هخامنشی در یکی از غارهای بخش عمارلو یا آماردلو وجود دارد و همچنین گردنبند با طرح چلیپا یا صلیب شکسته در این منطقه پیدا شدهاست.
کرد کرمانج نیز در رودبار و برخی آبادیهای اطراف مانند سنگرود، زکابر، دسترز، زردکش، دگاسر، کرماک بالا و... زندگی میکنند که حدوداً سیصد سال پیش برای مبارزه با قوای روس تزاری از قوچان مشهد به رودبار گیلان توسط نادرشاه افشار کوچانده شدهاند. و آذریها بیشتر در منجیل و آستارا ساکن هستند.
گروههای قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانیند. عمدهترینشان گیلک است که در جلگه مرکزی، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی در کوههای جنوب شرقی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقهشان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند. گویش تاتی پیرامون رودبار تکلم میشود. به تازگی اندکی تازهوارد در استان استقرار یافتهاند: دامداران کرد پرورشدهنده بوفالو در جلگه پخش شدهاند، قبیله کرد عمارلو نامش را به بخش شرق بخش عمارلو (گیلان) یا رودبار داده، بازرگانان و ماهیگیران ترک در ساحل از آستارا تا انزلی و کارمندان فارسی ادارات دولتی. نتیجتاً چندزبانگی قاعده سرتاسر استان است.


هر گروهی ساکن استان با یک یا چند فعالیت تولیدی خاص، مشخص میشود. اسامی قومی علاوه بر ریشههای سرزمینی، زبانی و فرهنگی به تخصص ویژه شغلی هم اشاره میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد که گیلکی صحبت میکنند، در حالی که گالش، تولیدکننده کوهنشین در شرق استان، گویشی به نامگالشی را استفاده میکند. اسم قومی عموماً ابعاد فرهنگی و حرفهای را ترکیب میکند. برای بسیاری از گیلکان خصوصاً شهرنشینان مرکز و غرب، یک تالش یک دامپرور است، گرچه تالش همان واژه را در مقابل یک گالش (دامدار)، برای شمالیترین نقطه منطقه، برای یک زارع برنج استفاده میکند. جمعیتهای مختلف که در منطقه همزیستی دارند به بیشتر منابع بومی دسترسی برابری ندارند. به این دلیل اسامی جمعی علاوه بر هویت به موقعیت نسبی در سلسله مراتب اقتصادی اشاره میکنند. منابع اصلی منطقهای (برنج و در گذشته ابریشم) امتیاز مردمان جلگه نشین گیلک و گاهی تالش هستند. گیلکان همچنین بخشهای اصلی تجارت و مدیریت را در کنترل دارند، حتی اگر برای آخری با کارکنان دولتی اهل مرکز کشور رقابت کنند. جمعیتهای کوهستانی سوی مرطوب البرز (گالش و بیشتر تالشان) متخصص پرورش گاو و گوسفندند، و در فضای منطقه جایگاهی جنبی دارند، و وضعیت پایینتری نسبت به همسایگان گیلکشان دارند. مذهب سنی بخشی از جمعیت در مناطق اسالم وطالش دولاب برخلاف اکثریت شیعه جمعیت منجر به به حاشیه رفتن تالشان شدهاست.
در زمینه اقتصاد کلی استان، مشاغل و فعالیتهای فرعی، به اقلیتهای مختلفی که یا در دستههای ایزوله بهطور دائمی در استان ساکنند یا بخشی از نیروی کار فصلی مهاجر استان را شکل میدهند تخصیص مییابد. در صف اول این گروههای اقلیت، از نظر کمی، آذربایجانیهای منطقه خلخال هستند. آنها بهطور خاص بیشتر در امور نوکروار در زراعت، بنایی، تجارت دوره گردی، و نیز در کار ماهرانه تر ماهیگیری در دریا که به مدت طولانی از نظارت گیلکان ساحل نشین دور بوده اشتغال دارند. همانطور که رابینو و لافونت در ۱۹۱۰ اشاره کردهاند، خلخالیها نسلهاست که به ترک اقلیم سردشان در زمستان به منظور جستن کار در اقلیم معتدلتر جلگههای گیلان و مازندران عادت کردهاند. هرساله، بین ۱۵ تا ۲۵ هزار کارگر فصلی مهاجر از هر دو جنس که همه داراییشان را در بقچهای آویزان بر یک چوب حمل میکنند، از کوههایشان پایین میآیند. بعدتر، در نوروز، در آغاز بهار، خلخالیها ابزارهایشان را زمین میگذارند، وسایلشان را میبندند و به خانه برمی گردند. خلخالیها در طی حضور زمستانیشان در جلگه گیلان در مشاغل سخت فیزیکی نظیر تسطیح زمین، شخم زنی، تقویت سد شالیزارها، در برابر سیل، هیزم شکنی و برنج کوبی استخدام میشدند؛ ولی با مکانیزه شدن امور کشاورزی نیاز به کارگران روستایی نظیر خلخالیها به شدت کاهش یافتهاست. امروزه بسیاری از آنها در کارگاههای ساختمانی و خصوصاً گچکاری استخدام میشوند. بقیه فروشندگانی دوره گردند که بعدتر مغازه دار شدند. خلخالیها در بخش شرقی استان باید با گالشها، ساکنین بخشهای دیلمان، کلیشم و حتی طالقان که هر فصل از ارتفاعات به مناطق برنج خیز و به تپههای لاهیجان برای چای چینی یا به شرق گیلان برای چیدن پرتقال مهاجرت میکنند، رقابت کنند